وبلاگ شخصی دکتر امیرهوشنگ واحدی

دکتر امیر هوشنگ واحدی متخصص طب فیزیکی و توابخشی، درمان بیماریهای ستون فقرات، عصبی، عضلانی و مفصلی و ... مطب کرج، جهانشهر-روبروی بیمارستان مدنی

وبلاگ شخصی دکتر امیرهوشنگ واحدی

دکتر امیر هوشنگ واحدی متخصص طب فیزیکی و توابخشی، درمان بیماریهای ستون فقرات، عصبی، عضلانی و مفصلی و ... مطب کرج، جهانشهر-روبروی بیمارستان مدنی

افسانه‌ها، تصورات و حقایق دربــاره چــاقی


بسیاری از باورها درباره چاقی مبتنی بر هیچ گونه شواهد علمی نیستند (تصورات) اما بعضی از این باورها حتی در تضاد با شواهد موجود قرار می‌گیرند (افسانه‌ها). انتشار این باورهای غیر علمی ممکن است باعث سیاستگذاری بر اساس اطلاعات ناکافی، توصیه‌های نادرست در زمینه‌های بالینی و سلامت عمومی، و اختصاص بی‌حاصل منابع پژوهشی شود و توجه‌ها را از اطلاعات مفید و مبتنی بر شواهد منحرف نماید...

از طریق جستجوی اینترنتی رسانه‌های همگانی و منابع علمی، افسانه‌ها و تصورات مرتبط با چاقی شناسایی، مرور و طبقه‌بندی شدند. همچنین حقایقی که به طور کامل توسط شواهد حمایت می‌شدند (با تاکید بر موارد دارای کاربرد عملی برای سلامت عمومی، سیاستگذاری‌ها و توصیه‌های بالینی)، مورد شناسایی قرار گرفتند.

جمعا 7 افسانه مرتبط با چاقی شناسایی شد که به این موارد مربوط می‌شدند: اثر تغییرات اندک ولی پایدار در دریافت یا مصرف انرژی، تعیین اهداف واقع‌بینانه برای کاهش وزن، کاهش سریع وزن، آمادگی برای کاهش وزن، زنگ‌های ورزش در مدارس، تغذیه با شیر مادر، و مصرف انرژی در حین فعالیت جنسی. همچنین 6 تصور شناسایی شد که عبارت بودند از: اثرات احتمالی مصرف منظم صبحانه، تجارب دوران خردسالی، خوردن میوه و سبزیجات، تغییرات دوره‌ای وزن، مصرف میان‌وعده، و تاثیر محیط سکونت. در نهایت، 9 حقیقت مبتنی بر شواهد نیز شناسایی شد که از منظر سلامت عمومی، سیاستگذاری یا توصیه‌های بالینی حایز اهمیت بودند.

باورهای غلط و غیر علمی در مورد چاقی هم در رسانه‌های همگانی و هم در منابع علمی به وفور یافت می‌شدند.

مقدمه

شکل‌گیری برخی باورهای عمیق درباره چاقی علی‌رغم فقدان شواهد علمی در حمایت از آن‌ها، ظاهرا منبعث از این عوامل است: علایق هیجانی و بی‌منطق، تمایل به یافتن توجیهاتی برای پدیده‌های شناخته‌شده، و تفکر بر اساس تجارب روزمره. وقتی که عموم مردم، رسانه‌ها، نهادهای دولتی و حتی محافل علمی و دانشگاهی به این باورهای فاقد شواهد، عقیده داشته باشند حاصل کار چیزی جز سیاست‌گذاری‌های ناموثر، اختصاص بیهوده منابع، و توصیه‌های بی‌فایده یا خطرناک در حیطه‌های بالینی و سلامت عمومی نخواهد بود. در این مقاله برخی باورهای رایج در مورد چاقی که مورد تایید شواهد علمی نیستند مرور می‌شوند و در کنار آن برخی مفاهیم مفید و مبتنی بر شواهد در این زمینه نیز ارایه می‌گردند. تعریف این مقاله از «افسانه» باورهایی است که علی‌رغم تقابل با شواهد علمی قابل ملاحظه، همچنان درست انگاشته می‌شوند. «تصورات» هم باورهایی هستند که هنوز شواهد قاطعی در تایید یا رد آن‌ها وجود ندارد. در مقابل، «حقایق» گزاره‌هایی هستند که به دلیل شواهد حمایت‌کننده کافی، می‌توان آن‌ها را از نظر بالینی اثبات‌شده تلقی کرد.

افسانه‌ها

در این‌جا هفت افسانه در مورد چاقی به همراه شواهدی که علیه آن‌ها وجود دارد، مورد بررسی قرار می‌گیرند (جدول 1).

تغییرات اندک ولی پایدار در دریافت یا مصرف انرژی

افسانه شماره 1: تغییرات اندک ولی پایدار در دریافت یا مصرف انرژی، در درازمدت باعث تغییرات وزنی قابل ملاحظه می‌شوند.

این پیش‌بینی که با ایجاد تغییرات کوچک ولی پایدار در سبک زندگی، تغییرات وزنی عمده به صورتی نامحدود قابل تجمیع هستند، در اصل به «قانون 3500 کیلوکالری» برمی‌گردد که نیم قرن پیش مطرح شد. بر اساس این قانون، شما هر وقت که بتوانید جمعا 3500 کیلوکالری را بسوزانید یا دریافت کنید، به اندازه یک پوند (450 گرم) از وزنتان کم یا به آن اضافه خواهد شد. الگوی اصلی این قانون از آزمایش‌های کوتاه‌مدت عمدتا روی مردان دارای رژیم‌های غذایی بسیار کم‌انرژی (کمتر از 800 کیلوکالری در روز) گرفته شده و کاربرد آن برای تغییرات اندک کالری در مدت طولانی، نتایجی متفاوت به دست می‌دهد. مطالعات اخیر نشان داده‌اند که تفاوت‌های فردی بر پاسخ بدن به تغییرات دریافت یا مصرف انرژی تاثیر می‌گذارند و در نتیجه تغییراتی بسیار کمتر از «قانون 3500 کیلوکالری» ایجاد می‌شود. به عنوان مثال «قانون 3500 کیلوکالری» پیش‌بینی می‌کند که اگر فردی با پیاده‌روی به میزان 6/1 کیلومتر روزانه 100 کیلوکالری انرژی اضافی مصرف کند، طی یک دوره 5 ساله 7/22 کیلوگرم وزن از دست خواهد داد در حالی که میزان واقعی این کاهش وزن فقط در حدود 5/4 کیلوگرم است- تازه به این شرط که افزایشی جبرانی در دریافت کالری رخ ندهد زیرا وقتی که وزن فرد کم می‌شود، نیاز بدنش به انرژی هم کمتر خواهد شد [یعنی این فرد با کاهش تدریجی وزنش باید دریافت کالری‌اش را هم مدام کمتر و کمتر کند وگرنه همین 5/4 کیلوگرم کاهش وزن هم رخ نمی‌دهد].

اهداف واقع‌بینانه در مورد کاهش وزن

افسانه شماره 2: تعیین اهداف واقع‌بینانه برای کاهش وزن حایز اهمیت است زیرا در غیر این صورت، بیماران ناامید می‌شوند و وزن کمتری از دست می‌دهند.

این فرضیه معقول به نظر می‌رسد ولی داده‌های تجربی هیچ‌گونه همراهی منفی قطعی را بین اهداف بلندپروازانه و انجام کامل برنامه‌ها یا میزان کاهش وزن نشان نداده‌اند. در واقع چند مطالعه حاکی از آن هستند که گاهی داشتن اهداف بلندپروازانه‌تر باعث پیامدهای بهتر از نظر کاهش وزن می‌شود. به علاوه دو مطالعه نشان داده‌اند که مداخلات طراحی‌شده برای بهبود پیامدهای کاهش وزن از طریق تغییر اهداف غیر واقع‌بینانه، باعث واقع‌بینانه‌تر شدن انتظارات بیماران شده‌اند ولی بهبودی از نظر کاهش وزن ایجاد نکرده‌اند.

میزان کاهش وزن

افسانه شماره 3: در مقایسه با کاهش وزن اندک و تدریجی، کاهش وزن زیاد و سریع با پیامدهای نامناسب از نظر حفظ وزن در درازمدت همراه است.

در کارآزمایی‌های انجام‌شده روی کاهش وزن، هرچه کاهش وزن اولیه بیشتر و سریع‌تر بوده، وزن فرد در پایان دوره پیگیری درازمدت هم کمتر بوده است. یک فرابررسی روی کارآزمایی‌های تصادفی‌شده شاهددار که کاهش وزن سریع (به وسیله رژیم‌های غذایی بسیار کم‌انرژی) را با کاهش وزن آهسته‌تر (به وسیله رژیم‌های غذایی کم‌انرژی یعنی 1200-800 کیلوکالری در روز) مقایسه کرده‌اند، در پایان پیگیری کوتاه‌مدت (کمتر از یک سال) به این نتیجه رسیده‌اند که اثر رژیم‌های بسیار کم‌انرژی به صورت معنی‌داری بیشتر است (1/16% کاهش وزن بدن در مقایسه با 7/9% در رژیم‌های کم‌انرژی) و در پایان پیگیری درازمدت (بیشتر یا مساوی یک سال) هم تفاوت معنی‌داری از نظر میزان کاهش وزن بین این دو نوع رژیم وجود ندارد. مشخص نیست که چرا بعضی از افراد چاق می‌توانند در همان ابتدا بیشتر از دیگران وزن کم کنند ولی به هر حال، توصیه به کاهش وزن آهسته ممکن است در موفقیت نهایی این افراد خلل ایجاد کند.

آمادگی برای رژیم گرفتن

افسانه شماره 4: ارزیابی آمادگی فرد برای تغییر یا همان آمادگی برای رژیم گرفتن، مهم است و به بیماران جویای کاهش وزن کمک می‌کند.

در بیمارانی که در برنامه‌های رفتاری کاهش وزن ثبت نام می‌کنند یا تحت جراحی ضد چاقی قرار می‌گیرند، آمادگی برای رژیم گرفتن پیش‌بینی‌کننده میزان کاهش وزن یا پایبندی به درمان نیست. تاکنون 5 کارآزمایی (شامل 3910 بیمار با میانه مدت 9 ماه برای هر مطالعه) به صورت اختصاصی به ارزیابی «آمادگی برای تغییر» (stages of change) (و نه اختصاصا آمادگی برای رژیم گرفتن) پرداخته‌اند. در این مطالعات متوسط کاهش وزن کمتر از یک کیلوگرم بوده و شواهد قاطعی مبنی بر کاهش وزن پایدار یافت نشده است [در مقایسه با مواردی که در آن‌ها این آمادگی بررسی نگردیده]. توضیح این امر احتمالا ساده است: کسانی که به صورت داوطلبانه در برنامه‌های کاهش وزن شرکت می‌کنند، طبیعتا از یک آمادگی حداقلی برای شروع مداخلات رفتاری مورد نیاز برای کاهش وزن برخوردارند [و نیازی به ارزیابی آن‌ها از این نظر نیست].

اهمیت زنگ‌های ورزش

افسانه شماره 5: زنگ‌های ورزش (physical education) به صورت‌های مختلفی که در جوامع رایج هستند، در پیشگیری یا کاهش چاقی کودکان نقش مهمی ایفا می‌کنند.

ثابت نشده که وجود زنگ‌های ورزش در مدارس- به صورت معمول و فعلی‌شان- میزان چاقی را کاهش دهد یا از آن پیشگیری کند. یافته‌های حاصل از سه مطالعه که به بررسی افزایش زنگ‌های ورزش پرداخته‌اند نشان می‌دهد که با این کار تعداد روزهای شرکت دانش‌آموزان در کلاس‌های ورزش بیشتر شده ولی تاثیر آن بر شاخص توده بدن (BMI) در گروه‌های سنی و جنسی مختلف متفاوت بوده است. دو فرابررسی نشان داده‌اند که حتی برنامه‌های ورزشی اختصاصی مبتنی بر مدرسه برای ترویج فعالیت جسمی، در کاهش BMI یا شیوع چاقی بی‌تاثیر بوده‌اند. یک سطح تقریبا مشخص از فعالیت جسمی وجود دارد (ترکیب مشخصی از تواتر، شدت و مدت) که می‌تواند در کاهش یا پیشگیری از چاقی موثر باشد. معلوم نیست که چنین سطحی از فعالیت در شرایط معمول مدارس امکان‌پذیر و قابل دستیابی باشد و وجود ارتباط دوز- پاسخ بین فعالیت جسمی و وزن هم به بررسی در کارآزمایی‌های بالینی نیاز دارد.

ارتباط شیر مادر و چاقی

افسانه شماره 6: تغذیه با شیر مادر از چاقی پیشگیری می‌کند.

گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO) بیان می‌دارد که افراد تغذیه‌شده با شیر مادر در شیرخوارگی، کمتر احتمال دارد که در مراحل بعدی زندگی خود دچار چاقی شوند و «نامحتمل است که این همراهی حاصل تورش انتشار (publication bias) یا عوامل مخدوش‌کننده باشد». با این حال، خود این سازمان با استفاده از آزمون اِگِر (Egger) و نمودارهای قیفی (funnel plots)، شواهد تورش انتشار را در منابع مورد استفاده خود یافته است. به علاوه، مطالعات دارای کنترل بهتر از نظر عوامل مخدوش‌کننده (مثلا مطالعاتی که وضعیت کودکان درون هر خانواده را مقایسه کرده‌اند) و نیز یک کارآزمایی تصادفی‌شده شاهددار روی بیش از 13 هزار کودک با مدت پیگیری بیش از 6 سال، شواهد قانع‌کننده‌ای را مبنی بر اثر تغذیه با شیر مادر بر چاقی پیدا نکرده‌اند. بر اساس این یافته‌ها حتی یکی از طرفداران قدیمی تغذیه با شیر مادر اذعان کرده که «دیگر به نظر نمی‌رسد که تغذیه یا عدم تغذیه با شیر مادر عامل مهمی در تعیین خطر چاقی باشد» ولی علی‌رغم شواهد موجود، وی همچنان این فرضیه را مطرح کرده که شاید اثر محافظتی خفیف شیر مادر علیه چاقی در مطالعات آینده اثبات شود. البته نباید فراموش کرد که تغذیه با شیر مادر منافع فراوان و مهم دیگری برای مادران و شیرخواران دارد و در نتیجه ترویج آن نباید فراموش شود.

فعالیت جنسی و صرف انرژی

افسانه شماره 7: یک نوبت فعالیت جنسی باعث سوزاندن 300-100 کالری برای هر یک از افراد شرکت‌کننده می‌شود.

میزان مصرف انرژی در فعالیت جنسی را می‌توان بر اساس شدت فعالیت بر حسب معادل‌های متابولیک (MET)، وزن بدن بر حسب کیلوگرم، و مدت صرف‌شده برای آن تخمین زد. به عنوان مثال یک مرد 70 کیلوگرمی با شدت فعالیت 3 معادل متابولیک، در هر دقیقه تقریبا 5/3 کیلوکالری (در هر ساعت 210 کیلوکالری) را برای تحریک و ارگاسم مصرف خواهد کرد. این مقدار مصرف انرژی مشابه پیاده‌روی با سرعت آهسته (تقریبا 4 کیلومتر در ساعت) است. با توجه به آن که مدت یک نوبت فعالیت جنسی به طور میانگین 6 دقیقه است، یک مرد در اوایل یا اواسط دهه 30 عمر، می‌تواند تقریبا 21 کیلوکالری را طی یک نوبت فعالیت جنسی مصرف کند. البته صرفا با تماشای تلویزیون، یک‌سوم این مقدار کالری مصرف می‌شود لذا منفعت اضافی حاصل از یک نوبت فعالیت جنسی از منظر صرف انرژی، فقط در حد 14 کیلوکالری خواهد بود.

تصورات

همان‌طور که شناسایی باورهای رایج تبدیل‌شده به افسانه برای نفی و عبور از آن‌ها حایز اهمیت است، شناسایی «تصورات» نیز- که باورهایی بدون پایه علمی هستند- اهمیت دارد تا سعی شود که داده‌های متقنی مبنی بر تایید یا رد آن‌ها فراهم شود. در مورد هر یک از این 6 تصور (جدول 2)، به جای تلاش برای تشریح جامع تمامی داده‌های مرتبط، صرفا به ذکر بهترین شواهد موجود اکتفا شده است.

ارزش صبحانه

تصور شماره 1: صرف وعده صبحانه به طور منظم (در مقایسه با حذف آن) از فرد در برابر چاقی محافظت می‌کند.

دو کارآزمایی تصادفی‌شده شاهددار که به بررسی پیامدهای خوردن یا حذف وعده صبحانه پرداخته‌اند، در کل نمونه‌های خود خود تاثیری را بر وزن افراد پیدا نکرده‌اند. با این حال یافته‌های یک مطالعه حاکی از آن است که اثر خوردن یا نخوردن صبحانه بر کاهش وزن، به عادات پایه‌ای افراد در صرف این وعده بستگی دارد.

ارتباط وزن با عادات خردسالی

تصور شماره 2: عادات تغذیه‌ای و ورزشی تاثیرگذار بر وزن در سراسر عمر، در سنین خردسالی آموخته می‌شوند.

به طور معمول، BMI هر فرد در طی زمان روی یک نمودار معین حرکت می‌کند (یعنی تمایل به این دارد که با افزایش سن در همان محدوده صدکی قبلی پیش برود). با این حال، مطالعات ژنتیکی طولی نشان می‌دهند که این خط سیر عمدتا تابعی از ژنوتیپ است، نه باقی ماندن آثار یادگیری‌های اولیه. البته تاکنون هیچ کارآزمایی بالینی تصادفی‌شده شاهدداری هم انجام نشده که خلاف این تصور را اثبات کند.

ارزش میوه‌ها و سبزیجات

تصور شماره 3: صرف‌نظر از سایر تغییرات در رفتار یا محیط فرد، مصرف بیشتر میوه و سبزیجات باعث کاهش وزن یا اضافه‌وزن کمتر می‌شود.

درست است که مصرف میوه‌ها و سبزیجات منافعی برای سلامت دارد ولی در صورتی که هیچ تغییر رفتاری دیگری با افزایش مصرف میوه‌ها و سبزیجات همراه نشود، این کار ممکن است تاثیری بر وزن نداشته باشد یا حتی باعث افزایش وزن شود.

تغییرات دوره‌ای وزن و مرگ‌ومیر

تصور شماره 4: تغییرات دوره‌ای وزن (دوره‌های نامنظم رژیم گرفتن و نگرفتن) با افزایش مرگ‌ومیر همراه است.

مطالعات اپیدمیولوژیک مشاهده‌ای نشانگر همراهی بین ناپایداری وزن یا تغییرات دوره‌ای وزن با افزایش مرگ‌ومیر هستند ولی چنین یافته‌هایی احتمالا تحت تاثیر عامل مخدوش‌کننده‌ای به نام وضعیت سلامت فرد قرار گرفته‌اند. مطالعات روی مدل‌های حیوانی از این همراهی اپیدمیولوژیک حمایت نمی‌کنند.

ارتباط میان‌وعده‌ها با افزایش وزن

تصور شماره 5: مصرف میان‌وعده (اسنک) باعث افزایش وزن و چاقی می‌شود.

کارآزمایی‌های تصادفی‌شده شاهددار از این تصور حمایت نمی‌کنند. حتی مطالعات مشاهده‌ای نیز ارتباط پایداری را بین مصرف میان‌وعده‌ با چاقی یا افزایش BMI نشان نمی‌دهند.

ارتباط محیط سکونت با چاقی

تصور شماره 6: محیط سکونت (مثلا وجود پارک در نزدیک محل زندگی) بر بروز و شیوع چاقی تاثیر دارد.

بر اساس یک مرور نظام‌مند، تقریبا تمامی مطالعات حاکی از همراهی بین خطر چاقی و عناصر محیط سکونت (مثل پارک، جاده یا نوع معماری) از نوع مشاهده‌ای بوده‌اند. به علاوه، این مطالعات مشاهده‌ای همراهی‌های پایداری را نشان نداده‌اند و لذا نمی‌توان نتیجه‌ای قطعی از آن‌ها استخراج کرد.

حقایق

پروپوزال این پژوهش مبنی بر شیوع افسانه‌ها و تصورات در زمینه چاقی، به این معنا نیست که در این زمینه هیچ حقیقتی وجود ندارد. گزاره‌هایی هم هستند که به صورتی منطقی از صحت آن‌ها اطمینان داریم. در جدول 3 فهرست 9 مورد از این حقایق به همراه کاربرد عملی آن‌ها برای سلامت عمومی، سیاست‌گذاری یا توصیه‌های بالینی ذکر شده است. دو حقیقت اول، یک چارچوب کاری را برای مداخلات و روش‌های پیشگیرانه بنا می‌کنند. چهار حقیقت بعدی، بیشتر جنبه تجویزی دارند و ابزارهایی را برای سلامت عمومی فراهم می‌کنند. نهایتا، سه حقیقت آخر، برای شرایط بالینی مناسب هستند.

کاربردها

افسانه‌ها و تصورات در مورد چاقی شایع هستند. بعضی از این تصورات آزمودنی به نظر می‌رسند و بعضی از آن‌ها را با طراحی‌های استاندارد مطالعات می‌توان به آزمون گذاشت (مثلا تاثیرات خوردن هرروزه صبحانه یا خوردن میوه‌ها و سبزیجات بیشتر یا تاثیر مصرف میان‌وعده). علی‌رغم تلاش‌های زیاد برای ترویج این ایده‌ها، به نظر می‌رسد که پژوهش در زمینه‌ آن‌ها اغلب به جمع‌آوری داده‌های مشاهده‌ای محدود بوده است. بسیاری از کارآزمایی‌های انجام‌شده یا در حال انجام در این حیطه‌ها، نتوانسته‌اند تاثیر مورد نظر را نشان دهند و نتایج آن‌ها قاطع نیست.

بسیاری از افسانه‌ها و تصورات در مورد چاقی ناشی از عدم توجه به جنبه‌های مختلف تعادل انرژی- خصوصا جبران فیزیولوژیک تغییرات دریافت یا مصرف انرژی- هستند. برخی از این افسانه‌ها و تصورات تلویحا به این فرض تکیه می‌کنند که جبران فیزیولوژیک به کلی وجود ندارد (مثل قانون 3500 کیلوکالری) یا چندان مهم نیست (مثلا کاهش میان‌وعده‌ها به عنوان روشی برای کاهش وزن). در سایر موارد تلویحا فرض بر جبران بیش از حد گذاشته شده است (مثلا خوردن منظم و هرروزه صبحانه یا افزایش مصرف میوه‌ها و سبزیجات به عنوان روشی برای کاهش وزن). مدافعان سایر ایده‌های بی‌پایه به این نکته توجه نکرده‌اند که افراد حتی بدون انجام فعالیت مورد نظر آن‌ها هم بالاخره مقداری انرژی مصرف می‌کنند (مثلا افسانه مربوط به افزایش فعالیت جنسی). به علاوه، همواره باید به نتایج حاصل از مطالعات درازمدت و تصادفی‌شده‌ای توجه کرد که سنجش وزن یا چربی بدن را به عنوان یک پیامد لحاظ کرده باشند. در نتیجه، بسیاری از داده‌های ارایه‌شده مملو از شواهد موردی و پراکنده هستند و به مردم گفته نمی‌شود که شواهد موجود در این زمینه قطعیت ندارند (مثلا در مورد خوردن منظم صبحانه). بعضی از این راهبردهای درمانی یا پیشگیرانه ممکن است فی‌نفسه خوب باشند (مثل افزایش مصرف میوه‌ها و سبزیجات) ولی به شرط آن‌که در قالب یک برنامه چندوجهی برای کاهش وزن لحاظ شوند. با این حال متاسفانه این رویکردها به نحوی معرفی می‌گردند که انگار به تنهایی و بدون داشتن یک برنامه مناسب کاهش وزن هم می‌توانند موثر باشند. باید توجه داشت که شواهد مربوط به مفید بودن یک درمان برای چاقی لزوما به این معنا نیست که استفاده از آن به عنوان یک رویکرد جمعیتی برای پیشگیری از چاقی هم مفید خواهد بود- و بر عکس.

دانسته‌ها و نادانسته‌ها

چرا انسان‌ها فکر می‌کنند یا ادعا می‌کنند که چیزی را می‌دانند در حالی که در واقع اطلاعی از آن ندارند؟ چندین تورش شناختی هست که باعث پافشاری ناخواسته افراد بر باورهای غلطشان می‌شود. ظاهرا در شرایطی که پوشش رسانه‌ای در مورد چاقی بسیار گسترده است، بسیاری از افراد بعضی افسانه‌ها را صرفا به این دلیل باور می‌کنند که مدام آن‌ها را می‌شنوند (مثلا این که کاهش وزن سریع به بازگشت وزن منجر می‌گردد). ناهماهنگی شناختی (cognitive dissonance) هم باعث می‌شود که افراد علی‌رغم وجود شواهد مغایر، ایده‌هایی را که برایشان مهم است کنار نگذارند (مثلا این که تغذیه با شیر مادر جلوی چاقی کودکان را می‌گیرد). همچنین تورش تایید باعث می‌شود که وقتی چیزی به نظر بدیهی برسد، افراد آن را به صورت شهودی بپذیرند و دیگر در این مورد در پی اطلاعات بیشتری برنیایند (مثل ارزش اهداف واقع‌بینانه در کاهش وزن). به علاوه، در صورتی که افراد قدرت تمیز اطلاعات واقعی از جعلی را نداشته باشند، ممکن است به راحتی تحت تاثیر استدلال‌های قانع‌کننده ولی نادرست قرار بگیرند (و مثلا هر چیزی را که در یک کاتالوگ شیک ببینند، باور کنند).

خوشبختانه روش علمی و تفکر منطقی راه‌های را برای شناسایی اظهارات غلط (در کنار توجه به موارد عدم قطعیت) و افزایش دانش فراهم آورده‌اند. افراد هنگامی که با یک گزاره ادعاشده روبرو می‌شوند، می‌توانند اندکی درنگ کنند و بپرسند که «از کجا می‌شود حقیقت را در این مورد دانست؟» همین سوال ساده در بسیاری از موارد باعث می‌شود که نادرستی برخی باورها به سادگی معلوم گردد (مثلا سوزاندن 300 کیلوکالری با یک نوبت فعالیت جنسی). به علاوه، خیلی از اطلاعاتی که به ما ارایه می‌شود، حاصل روش‌های مطالعاتی نامناسب است- در حالی که انجام مطالعات قدرتمندتر (از جمله مطالعات نیمه‌تجربی و کارآزمایی‌های تصادفی‌شده واقعی) نیز در این حیطه‌ها امکان‌پذیر بوده است. حذف کجی‌ها و نادرستی‌ها از اطلاعاتی که ظاهرا با هدف حمایت از سلامت عمومی ارایه می‌شوند، باعث کاهش ترویج اطلاعات غلط خواهد شد.

آن دسته از افسانه‌ها و تصورات در مورد چاقی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، فقط نمونه‌ای از باورهای بی‌پایة مورد پذیرش جامعه- اعم از دانشگاهیان، قانون‌گذاران، روزنامه‌نگاران و مردم عادی- هستند. حقایق دیگری نیز در مورد چاقی وجود دارند که تا حد زیادی می‌توانیم به آن‌ها اطمینان کنیم؛ حقایقی که در شرایط امروز جوامع می‌توانند بسیار مفید باشند. در حین تلاش برای تولید دانسته‌های مفید بیشتر، ممکن است گاهی مجبور باشیم که موقتا از راهبردهای فرضی- ولی هنوز اثبات‌نشده- نیز با احتیاط استفاده کنیم. با این حال در بیان دانسته‌ها و ارزیابی دقیق راهبردهای اثبات‌نشده، جوامع علمی همواره باید شفافیت و صداقت خود را در قبال مردم حفظ کنند.

منبع:

Casazza K, et al. Myths, presumptions, and facts about obesity. New England Journal of Medicine January 31, 2013; 368: 446-54.

 

 

جدول 1. هفت افسانه‌ در مورد چاقی 

افسانه

مبنای این اشتباه

• تغییرات اندک ولی پایدار در دریافت یا مصرف انرژی، در درازمدت باعث تغییرات وزنی قابل ملاحظه می‌شوند.

راهکارهای ملی سلامت در آمریکا و پایگاه‌های اینترنتی مشهور چنین تبلیغ می‌کنند که همه تغییرات کوچک ولی پایدار در سبک زندگی روزمره (مثلا پیاده‌روی برای مدت 20 دقیقه یا خوردن 2 عدد چیپس سیب‌زمینی اضافه) می‌توانند به صورت نامحدودی جمع شوند و به تغییرات وزنی قابل ملاحظه بینجامند.

• تعیین اهداف واقع‌بینانه برای کاهش وزن حایز اهمیت است زیرا در غیر این صورت، بیماران ناامید می‌شوند و وزن کمتری از دست می‌دهند.

بر اساس نظریه تعیین هدف، تعیین اهداف غیر قابل دسترسی در عملکرد فرد اختلال ایجاد می‌کند و فرد را نسبت به انجام رفتارهایی در جهت رسیدن به آن اهداف دلسرد می‌سازد. تصور می‌شود که در درمان چاقی، ناهمخوانی بین کاهش وزن واقعی و کاهش وزن دلخواه، توانایی بیمار را در رسیدن به اهداف کاهش می‌دهد و ممکن است منجر به قطع رفتارهای لازم برای کاهش وزن شود.

• در مقایسه با کاهش وزن اندک و تدریجی، کاهش وزن زیاد و سریع با پیامدهای نامناسب از نظر حفظ وزن در درازمدت همراه است.

این تفکر احتمالا بر اساس رژیم‌های بسیار کم‌انرژی (کمتر از 800 کیلوکالری در روز) و بدون کفایت تغذیه‌ای در دهه 1960 ایجاد شده است. پس از آن، این باور باقی مانده، در کتب مرجع و توصیه نهادهای سلامت تکرار گردیده و به عنوان یک قانون کلی توسط متخصصان رژیم‌درمانی پذیرفته شده است.

• ارزیابی آمادگی برای تغییر یا همان آمادگی برای رژیم گرفتن، به بیماران جویای کاهش وزن کمک می‌کند.

بسیاری معتقدند که اگر خود فرد برای کاهش وزن احساس آمادگی بکند، تغییرات لازم در سبک زندگی را به احتمال بیشتری خواهد پذیرفت.

• زنگ‌های ورزش مدارس به شکل فعلی، در پیشگیری یا کاهش چاقی کودکان نقش مهمی ایفا می‌کنند.

منافع فعالیت جسمی با مدت، تواتر و شدت کافی برای سلامت (از جمله کاهش بافت‌های چربی) کاملا اثبات شده است.

• تغذیه با شیر مادر از چاقی پیشگیری می‌کند.

این اعتقاد که احتمال چاقی در کودکان تغذیه‌شده با شیر مادر کاهش می‌یابد، به بیش از یک قرن پیش مربوط است و همچنان جانانه از آن دفاع می‌شود.

• یک نوبت فعالیت جنسی باعث سوزاندن 300-100 کالری برای هر یک از افراد شرکت‌کننده می‌شود.

بسیاری از منابع ذکر می‌کنند که در یک فعالیت جنسی معمول بین دو فرد بزرگسال، انرژی زیادی مصرف می‌شود.

 منظور از «افسانه»، باورهایی است که علی‌رغم تضادشان با شواهد قابل توجه، همچنان صحیح پنداشته می‌شوند. فهرستی از مقالات علمی که این افسانه‌ها در آن‌ها پذیرفته شده، در ضمیمه تکمیلی مقاله در نشانی nejm.org آمده است.

جدول 2. تصورات در مورد چاقی 

تصور

مبنای این اشتباه

• صرف وعده صبحانه به طور منظم (در مقایسه با حذف آن) از فرد در برابر چاقی محافظت می‌کند.

تصور می‌شود که عدم صرف وعده صبحانه باعث می‌گردد تا فرد در ساعات بعدی روز بیشتر بخورد.

• عادات تغذیه‌ای و ورزشی تاثیرگذار بر وزن در سراسر عمر، در سنین خردسالی آموخته می‌شوند.

شاخص‌های وزن به قد، عادات خوردن و ترجیحات مربوط به دوره خردسالی، با این شاخص‌ها و عادات و ترجیحات در آینده همبستگی دارند.

صرف‌نظر از سایر تغییرات در رفتار یا محیط فرد، مصرف بیشتر میوه و سبزیجات باعث کاهش وزن یا اضافه‌وزن کمتر می‌شود.

تصور می‌شود که با خوردن میوه و سبزیجات بیشتر، فرد خودبه‌خود مقدار کمتری از سایر غذاها بخورد و کاهش کالری ناشی از این اقدام، بیشتر از افزایش کالری ناشی از مصرف بیشتر میوه و سبزیجات باشد.

• تغییرات دوره‌ای وزن (دوره‌های نامنظم رژیم گرفتن و نگرفتن) با افزایش مرگ‌ومیر همراه است.

در مطالعات مشاهده‌ای میزان مرگ‌ومیر در افرادی که وزن ثابتی داشته‌اند کمتر از کسانی بوده که وزنشان مدام تغییر می‌کرده است.

• مصرف میان‌وعده (اسنک) باعث افزایش وزن و چاقی می‌شود.

تصور می‌شود غذاهایی که به عنوان میان‌وعده مصرف شده‌اند باعث خوردن غذای کمتر در وعده اصلی نمی‌شوند (حداقل به مقداری که کالری‌های میان‌وعده را به طور کامل جبران کند) و این امر به افزایش وزن می‌انجامد.

• محیط سکونت (مثلا از نظر وجود پارک در نزدیکی محل زندگی) بر بروز و شیوع چاقی تاثیر دارد.

وضعیت محیط اطراف محل سکونت فرد می‌تواند باعث تشویق یا مهار فعالیت جسمی شود و در نتیجه بر چاقی تاثیر داشته باشد.

 منظور از «تصورات»، باورهای هنوز اثبات‌نشده‌ای است که به صورتی گسترده پذیرفته شده‌اند. فهرستی از مقالات علمی که اشاره ضمنی به این تصورات دارند در ضمیمه تکمیلی مقاله در نشانی nejm.org آمده است.

جدول 3. حقایقی در مورد چاقی 

حقایق

کاربردها

• عوامل ژنتیکی نقش مهمی را در وزن فرد ایفا می‌کنند ولی وراثت یک سرنوشت غیر قابل تغییر نیست. محاسبات نشان می‌دهند که تغییرات محیطی متوسط می‌توانند به اندازه کارآمدترین درمان‌های دارویی موجود به کاهش وزن کمک کنند.

در صورتی که عوامل محیطی کلیدی شناسایی شوند و تاثیر موفقی روی آن‌ها گذاشته شود، می‌توان چاقی را به صورتی معنی‌دار از نظر بالینی کاهش داد.

• رژیم غذایی (یعنی کاهش کالری دریافتی) باعث کاهش وزن به صورتی بسیار موثر می‌شود ولی تلاش یا توصیه به استمرار یک رژیم غذایی عموما در درازمدت نتیجه مناسبی ندارد.

اغلب به این تفاوت آشکار توجه نمی‌شود و در نتیجه‌ برداشت‌های غلطی در مورد درمان‌های احتمالی چاقی پیش می‌آید. توجه به این تفاوت به درک این نکته کمک می‌کند که کاهش انرژی در هر مداخله رژیمی لازم است و رویکردهایی مثل خوردن سبزیجات بیشتر یا مصرف منظم و هرروزه صبحانه احتمالا فقط در صورتی مفید هستند که با کاهش در میزان کلی دریافت انرژی همراه باشند.

• صرف‌نظر از وزن بدن یا کاهش وزن، افزایش سطح فعالیت جسمی باعث بهبود سلامت می‌شود.

ورزش حتی در صورتی که به کاهش وزن منجر نشود، اثرات مخرب چاقی را بر سلامت فرد کاهش می‌دهد.

• فعالیت جسمی یا ورزش به مقدار کافی، به حفظ وزن در درازمدت کمک می‌کند.

برنامه‌های فعالیت جسمی به خصوص برای کودکان مهم هستند ولی برای تاثیر فعالیت جسمی روی وزن فقط شرکت در چنین برنامه‌هایی کافی نیست و باید مقدار قابل ملاحظه‌ای از تحرک وجود داشته باشد.

• ادامه شرایطی که باعث کاهش وزن شده‌اند، باعث حفظ این کاهش وزن نیز می‌شود.

چاقی را به بهترین وجه می‌توان به عنوان یک بیماری مزمن توصیف کرد؛ لذا حفظ کاهش وزن در درازمدت نیاز به درمان و کنترل مستمر دارد.

• در مورد کودکان دچار اضافه‌وزن، برنامه‌هایی که مشارکت والدین و شرایط منزل را نیز لحاظ کنند، باعث حفظ وزن یا کاهش وزن بیشتر می‌شوند.

برنامه‌هایی که فقط در مدارس یا سایر مراکز خارج از خانه ارایه می‌شوند ممکن است راحت یا به مصلحت باشند اما برنامه‌هایی که مشارکت والدین را برانگیزند و در خانه نیز انجام شوند، احتمالا به پیامدهای بهتری منجر خواهند شد.

• ارایه غذای آماده یا استفاده از فرآورده‌های جایگزین غذا باعث کاهش وزن بیشتر می‌شود.

در مقایسه با برنامه‌های کل‌گرایانه مبتنی بر مفاهیم تعادل و تنوع و میانه‌روی، برنامه‌ریزی و ساختاریافتگی بیشتر در مورد وعده‌های غذایی با کاهش وزن بیشتر همراه است.

• بعضی از داروها می‌توانند به بیماران در حصول کاهش وزن معنی‌دار از نظر بالینی و حفظ این وزن کاهش‌یافته تا زمان مصرف دارو، کمک کنند.

علاوه بر آموزش چگونگی تغییر محیط و رفتارهای افراد برای پیشگیری از چاقی، می‌توان درمان‌های دارویی نسبتا موثری را نیز به افراد چاق پیشنهاد کرد.

• در بیماران مناسب، جراحی باریاتریک (ضد چاقی) باعث کاهش وزن در درازمدت و کاهش بروز دیابت و مرگ‌ومیر می‌شود.

در افراد دچار چاقی شدید، جراحی باریاتریک می‌تواند یک درمان تغییردهنده زندگی- و گاهی حتی نجات‌دهنده زندگی- باشد.

 این گزاره‌ها تحت عنوان «حقایق» طبقه‌بندی شده‌اند زیرا شواهد کافی برای تلقی اثبات تجربی آن‌ها وجود دارد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد