کاربرد:
برای درمان کودکان ناسازگار و کسانی که نسبت به حل مسایل مربوط به سازگاری مشکل دارند استفاده می شود.
محیط بازی درمانی:
محیط
بازی باید ثابت باشد و در واقع شامل یک محدوده بسته که اغلب یک اتاق مخصوص
است که از لحاظ روشنایی و دما در جای مناسبی از ساختمان قرار داشته باشد.
بچه ها باید در محدوده اتاق بازی کنند و هیچ یک از اسباب بازیها را نباید
از اتاق خارج کنند.
برای هر جلسه درمان یکسری اسباب بازی از قبل تهیه
می شود و در نظر گرفته می شود که بیشتر شامل نوزاد عروسکی، بطری شیر نوزاد،
مداد رنگی، سربازان عروسکی، تفنگ عروسکی، تعدادی عروسکهای کاغذی که بیانگر
اعضای خانواده باشد، خانه عروسکی، خمیرهای بازی و توپ است که در اختیار
بچه ها قرار داده می شود و می گوییم: "هر بازی که دوست داری انجام بده".
اصول بازی درمانی:
ترغیب نمی کنیم: برای مثال نمی گوییم " اطمینان دارم که تو این کار را انجام می دهی".
حمایت نمی کنیم: برای مثال نمی گوییم "من به تو کمک خواهم کرد تا تو این کار را انجام دهی".
فشار وارد نمی کنیم: برای مثال نمی گوییم "سعی کن مثل دیگران این کار را انجام دهی".
در
اتاق بازی بچه آزاد است تا هر کاری که خواست انجام بدهد و هر بازی که
انتخاب کرد انجام دهد. اولین مکالمه از سوی بچه شروع می شود و درمانگر،
گفتار بچه را عیناً فقط با تغییر ضمایر و افعال به خودش برمی گرداند.
اگر
مکالماتی بین مربی و کودک در اتاق بازی انجام می شود، نباید جلوتر از
احساس کودک باشد، چون این دخالت در تبیین احساس درونی کودک است، مثلاً کودک
می گوید من در اینجا از انجام هیچ کاری نمی ترسم و هر کاری که می خواهم
انجام می دهم. مربی برمی گردد و به کودک می گوید تو اینجا از انجام هیچ
کاری نمی ترسی و هر کاری که دوست داری انجام می دهی (ولی در بیرون، مقررات
به تو اجازه چنین کاری را نمی دهند). این جمله واپسین در واقع دخالت در
تبیین احساسات کودک است و نباید در اتاق بازی درمانی گفته شود.
در
مواقعی هم درمانگر نباید سکوت کند؛ برای مثال زمانی که کودک در شخصیت خود
شک ایجاد کرد و سؤالی برایش ایجاد شد، برای مثال پسری در حالی که با اسباب
بازیهای دخترانه بازی می کند می گوید: من دوست داشتم که دختر باشم. در چنین
لحظه ای مربی باید شخصیت و هویت بچه را برایش قطعی کند و بگوید تو دوست
داشتی دختر باشی در حالی که یک پسری.
حالا ممکن است کودک در محیط بازی
کاری انجام بدهد که عملی تخریبی و غلط باشد. اصولاً بچه ها در چنین شرایطی
به صورت مربی یا درمانگر نگاه می کنند. جمله ای که درمانگر باید بگوید این
است که تو فکر می کردی که من برای این کار تو را سرزنش کنم، مگر نه؟ مددجو
می فهمد که شما در اینجا این کار را انجام نمی دهید و اصولاً یک پوزخندی
تحویل شما می دهد و به کارش در آن زمان ادامه می دهد و شما نباید در آن
مقطع مانع او شوید.
بازی درمانی انفرادی:
به علت داخل نشدن عناصر انتقاد و تشویق در محیط درمان، درمان فردی به مراتب آسانتر و کاراتر از درمان گروهی است.
بازی درمانی گروهی:
در
بازی درمانی گروهی ترجیحاً دختر و پسر را از هم جدا می کنند. درضمن اصل
بازتاب احساسات و نقطه نظرهای کودک با دقت بیشتری باید حفظ شود تا کودک
احساس نکند با سایر بچه های گروه مقایسه می شود؛ چه لفظ تحسین و چه لفظ
انتقاد، چنین احساسی را ایجاد می کند. برای مثال اگر کودکی کار مثبتی انجام
داد نباید از کلمات "آن می داند چه کاری انجام بدهد" استفاده کرد و اگر
کودکی بی هدف به گذراندن وقت خود مشغول بود، نباید گفت "تو مثل اینکه نمی
دانی چه کار بکنی؟". درمانگر باید احتیاط کافی بکار ببرد تا مبادا تمرکز
واکنشهایی بر روی یک کودک به بهای بی توجهی به کودکان دیگر تمام شود.
درمانگر باید کوشش کند تا عقب ترین کودک عضو گروه وارد جرگه ارتباط شود؛
حتی اگر آن فقط یک لبخند دوستانه باشد.
بازی درمانی گروهی از لحاظ
اینکه حضور کودکان دیگر در اتاق، تنشهای درونی کودک را کاهش می دهد و نسبت
به درمانگر واکنش طبیعی تر خواهد داشت و بطورکلی دامنه گسترش ارتباط بین
درمانگر و کودک را افزایش می دهد مفید است.
چگونه کودک را وارد اتاق بازی کنیم؟
ارتباط
با کودک را از طریق سلام و احوالپرسی شروع می کنیم. ما به کودک می گوییم
"آن عروسکی که روی میز است دوست داری؟" در اینجا اکثر بچه ها با خنده جواب
مثبت می دهند و وارد اتاق بازی می شوند، ولی تعدادی از بچه ها ممکن است
برخورد دیگری داشته باشند برای مثال می گریزند یا می گویند نه!
احتمال
چنین امری هست. احتمال فراوان وجود دارد که کودک در پاسخ به سلام یک
درمانگر پشت خود را به او بکند؛ در چنین شرایطی اصلاً نباید از زور استفاده
کرد. حتی نباید جملاتی مثل این که "ای وای چه اسباب بازیهای قشنگی، آنجا
پر از عروسک و ماشینه. تو که آنها را دوست داری، مگر نه؟" را گفت؛ زیرا با
این سؤال آخر در واقع شما مسؤولیت تصمیم گیری داشتید نه کودک.
در چنین
شرایطی درمانگر باید از خطاب سوم شخص استفاده کند و بگوید: "بچه های زیادی
اینجا می آیند و از اتاق ما خوششان می آید". اگر کودک باز قیافه ای منفی
گرفت و علاقه ای به اتاق بازی نداشت، درمانگر باید بگوید "تو از این عصبانی
هستی که تو را اینجا آورده اند"، "تو دوست نداری کسی با تو اینجوری رفتار
کند" یا بگوید "مثل اینکه تو دوست نداری با من صحبت کنی چون تو من را نمی
شناسی؟". بین این سؤالات پرسشی کمی هم توقف می کنیم تا کودک احساسات خود را
نمایان کند. "تو می خواهی برگردی خانه (کلاس)، بهرحال اتاق بازی آنجاست"،
"می خواهی قبل از اینکه به خانه برگردی (یا به کلاس برگردی) سری به آنجا
بزنی؟". اگر باز هم مثمر ثمر نشد می گوییم قبل از اینکه به خانه برگردی
باید در دفتر منتظر باشی، حالا خودت انتخاب کن! می خواهی در دفتر باشی یا
در اتاق بازی؟ اگر باز هم نتیجه نداد هرگز از زور استفاده نمی کنیم و به
گروه درمانی رو می آوریم تا از تنشهای بچه کاسته شود. بعد از وارد شدن در
اتاق بازی کودک را کاملاً در انتخاب بازی آزاد می گذاریم و هرگز کارهای
انجام شده توسط کودک را تحسین نمی کنیم، چون این عمل از سوی کودک به عنوان
مراقبت تلقی می شود و بعدها جملاتی شبیه اینکه معلم مواظبمان هست را بیان
می کند.
گزارش یک نمونه عملی:
جیمز کودکی است پنج ساله که توسط درمان گرش اینگونه توصیف می شود:
او کودکی است سرگردان، جیغ جیغو، فردی که به اصطلاح قدرت تشخیص و شناسایی اش صفر است و گفتار هم ندارد.
در درجه اول این کودک در ورود به اتاق بازی واکنشهای منفی نشان می دهد و به هر طریق ممکن وارد اتاق بازی می شود.
در
مرحله اول این کودک اسباب بازیها را برداشته و به کف اتاق پرت می کند و
نیم نگاهی به درمانگر می کند و هر آنچه به دست می گیرد به وسط اتاق پرت می
کند.
در جلسه دوم دوباره اسباب بازیها را برمی دارد و به وسط اتاق
پرتاب می کند، ماشینها را روی زمین هل می دهد و واگنها را جابجا می کند،
گهگاهی صدای خنده و گاهی هم صدای ناله از خودش تولید می کند در چنین شرایطی
به محض خنده کودک درمانگر می گوید "جیمی این کار را دوست داره" یا "جیمی
فکر می کنه این کار جالبه" و در هنگام ناله کودک درمانگر می گوید "جیمی این
کار را دوست نداره، جیمی ناراحت شده".
در جلسه سوم جیمی فعالیتهایش را
معطوف این کار می کند. این بار درمانگر به محضی که کودک اسباب بازی را از
زمین برمی دارد، اسم آن را می گوید. در مراحل بعدی کودک از این کار خوشش می
آید به دفعات این کار را انجام می دهد و منتظر می ماند که درمانگر نام آن
وسیله را بگوید. درمانگر در ضمن باید حالات کودک را بیان کند. برای مثال
جیمی داره واگن را هل می ده. جیمی داره تیراندازی می کنه.
در جلسات
بعدی، درمانگر به همان ترتیب عمل می کند؛ منتها این بار جیمی منتظر شنیدن
نام وسیله ها می ماند و در صورت توانایی خودش هم با درمانگر تکرار می کند.
بعد از گذشتن چند جلسه جیمی دارای گفتار دو کلمه ای است. او وقتی وارد اتاق
بازی می شود سلام می کند و به آرامی به سمت اسباب بازیها می رود و شروع به
بازی می کند و هر وقت اسباب بازی از زمین برمی دارد، به صورت مربی نگاه می
کند و نام آن را می گوید رفتار پرخاشی او بسیار کم شده است و می توان گفت
در بسیاری از موارد قطع شده است و هر روز به ذخیره واژگانی او افزوده می
شود و در واقع کار درمانی ما مناسب پایه ریزی و انجام شده است.
منبع :انجمن درمانگران ایران
قبل از اینکه پیرامون دریا درمانی به بحث و گفتگو بپردازیم شایسته است بدوا به موخبر اشاره ای به بزرگی و جلال دریا بنماییم. حقیقتاً دریا شاهکار طبیعت و جهان ناپیدایی است که بشر هنوز به ژرفای عظمت و ماهیت آن پی نبرده است. مهم تر از همه آنکه رابطه بسیار تنگاتنگی با اصول حیات و تشابه ماهوی با موجودات زنده و سلولهای زنده دارد. به طوریکه اجزاء موجودات زنده ذره بینی دریا دقیقاً مشابه اجزاء موجود در سلولهای زنده خاک من جمله انسان می باشد.
دریاشناسان آب دریا را به جای پلاسمای خون سگ استفاده کردند بدون اینکه سگ بمیرد و حتی در مواردی خون سنگ را به طور کامل خارج نموده و در عوض آب دریا جایگزین آن نموده بی آنکه به مرگ و یا نابودی حیوان منجر گردد.
باید توجه داشت که دریا درمانی تنها به شنا کردن محدود نمی شود بلکه به چیزهایی که در سطح، زیر و پیرامون دریا موجود است گسترش و تعمیم پیدا می کند. عناوین و واژه هایی که ذیلاً اشاره می شود در قلمرو دریا درمانی ، خود مؤید گستره و وسعت کاربرد دریا درمانی می باشد.
درمان به وسیله رسوبات دریا 1- Slime Therapy
درمان بوسیله استحمام در دریا 2- Blneo Therapy
درمان از طریق شن داغ کنار دریا 3- Psammo Therapy
آفتاب درمانی 4- Helio Therapy
درمان به وسیله نسیم دریا 5- Anemo Therapy
مهمترین بخش دریا درمانی برای بیماریهای روماتیسمی بخش هیدروتراپی و آب درمانی آن می باشد.
آب درمانی:
نیروی شناوری یا اثر Bouyancy بویانسی از ویژگیهای مطلوب آب می باشد طبق قانون ارشمیدس زمانیکه بدن انسان در آب غوطه ور است تحت تأثیر دو نیرو قرار می گیرد.
اول اثر بویانسی یا نیروی شناور که وی را به سمت بالا پرتاب می نماید و دوم نیروی جاذبه عضو و اعضای بدن که او را به سمت پائین سوق می دهد. هنگامیکه انسان به صورت شناور روی سطح آب قرار می گیرد برایند نیروهای وارده به بدن وی صفر بوده و در حالت بی وزنی کامل قرار دارد.
شرایط مطلوب بی وزنی به ماهیچه های ضعیف فرصت می دهد مفاصل معوف را به حرکت درآورند بدینوسیله دامنه حرکت مفاصل گسترش می یابد و بدین طریق به تدریج درد و سختی مفاصل و عضلات کم می شود.
اثرات دیگر آب درمانی به شرح زیر می باشد:
کاهش فشار عضلانی، افزایش جریان خون، دفع اسیدلاکتیک، کاهش تورم مفاصل و اعضاء متورم و کاستن از درد و سفتی مفصل.
حال ممکن است سئوال شود پس مزیت دریا درمانی نسبت به آب درمانی و هیدروتراپی چیست. اولاً آب دریا چگالتر و دارای دانسیته بیشتری می باشد و بدین وسیله شرایط بی وزنی را آسانتر و بهتر فراهم می نماید و از این طریق اعضایی که انجام حرکت برای آنها در هوا ممکن نیست این امکان را در آب دریا فراهم و ممکن می شود، علاوه بر این نشستن بیمار در ساحل و استنشاق هوا و یا افشانه ندربایی و نیز مشاهده افق، زیبائیهای دریا، شنیدن صدای امواج و لذت از تجلیات خدا بیمار را به وجد می آورد. گردش در ساحل دریا و قدم زدن در آب دریا ماهیچه های او را تقویت و نیرومند می سازد.
هنگام شنا کردن در دریا، امواج آب بیمار را به بالا و پائین برده او را می غلتاند. او را می چرخاند که مجموعه این حرکات همراه با حرکت مفاصل باعث ترشح اندورفین شده و مریض را به وجد آورده و در او احساس شعف و لذت ایجاد می نماید که خود انگیزه ای برای فعالیت تحرک بوده و او را به پویایی بیشتر ترغیب می نماید.
از آنجا که سردی آب دریا و گاهی وزش شدید باد بیماری را بدتر و درد را افزایش می دهد عملاً دریا درمانی به جز دوران بسیار کوتاهی و نیز در مناطق حاره امکان پذیر نمی باشد از طرف دیگر آب دریا باید از نظر درجه حرارت مساوی درجه حرارت بدن بوده یعنی 37 درجه سانتیگراد باشد و حتی کاهی برای بعضی از بیماران باید 40 تا 42 درجه باشد، لذا کشورهای اروپایی برای اینکه دریا درمانی را در تمام فصول سال تعمیم دهند بوسیله لوله های مخصوص آب دریا را دور ازشان و از عمق دریا که عاری از میکروب و آلودگی است منتقل کرده و آنگاه آنرا در استخرهای ویژه انباشته، گرم نموده و با ساختن اتاقهای مخصوص و گرم خانه های ویژه برای خشک نمودن بیمار (به وسیله اشعه ماوراء بنفش و غیره) و با عنایت به تمام نکات ایمنی و پزشکی دریا درمانی را انجام می دهند.
Psamma Therapy شن درمانی:
شن دریا را در مخازنی ریخته و به این مخازن طوری می چرخند که متناوباً با آب گرم و داغ دریا آغشته می شوند و این شن داغ و مرطوب برای بعضی از اعضای بدن و گاهی برای تمام بدن به کار برده می شود. بزرگترین اثر شن درمانی ایجاد تعرق Dehydration می شود و این ویژگی مخصوصاً جهت مفاصلی که به علت ضربه، تصادف و تصادم متورم گردیده اند بسیار مفید است.
Swine Therapy یا Pieo Therapy:
تمام مواد و اجزائی که در خاک کره زمین موجود است در دریا وجود دارد زیرا رودخانه کلیه مواد موجود در خاک را شسته به دریا می آورد به (ویژه در مدخل رودخانه ها به دریا). زمانیکه رودخانه به مناطق پریملک دریا می رسد به طور ناگهانی آب رودخانه رسوب نموده و در زمان رسوب گذاری Pinkton (تمام موجودات ذره بینی معلق در دریا اعم از گیاهی یا حیوانی) را بلعیده با خود به کف دریا می برد و بلعیدن این موجودات ذره بینی در حقیقت حیات بخش بوده و به خاک حیاتی تازه داده، این پدیده را تکامل خاک گویند.
این خاک زنده که به صورت تنها و در بسیاری از اوقات با جلبک و یا عصاره جلبک آغشته می شود برای گشاده نمودن عروق سطحی و عمیق و شل نمودن مفاصل و ماهیچه ها و ازدیاد دامنه حرکتی استفاده میشود.
درمان به وسیله باد یا Anemo Therapy:
گاهی ضمن دریا درمانی از نسیم ملایم دریایی استفاده می
شود. برای انجام این کار باید افراد بسیار با تجربه با عنایت به سرعت، جهت و
ارتفاع باد آن را جهت درمان بیماران مورد استفاده قرار دهند اگر شرایط فوق
مورد نظر قرار گیرد باد
می تواند در ازدیاد گردش خون و تبادل املاح در
پوست نقش مهمی ایفا کند با توجه به این حقیقت که با تند و شدید برای بیمار
بسیار مضر است.
Helio Therapy یا درمان بوسیه آفتاب:
آفتاب درمانی یکی از ویژگیها و یا به عبارت بهتر بخشی مهم از دریا درمانی میباشد و البته باید قویاً به این نکته توجه داشت که آفتاب درمانی بدون سایه، چتر، باد یا دستگاه و وسایل اسپری Spary مضر، خطرناک و حتی گاهی مهلک میباشد.
منبع :انجمن درمانگران ایران
برای انجام هرکاری داشتن استانداردها و رعایت آن,
بهترین مدرک برای قضاوت و ارزشیابی خواهد بود . موسیقی درمانی به استفاده
ویژه از موسیقی اطلاق می شود که برای سلامت روحی و روانی, جسمانی, ایجاد
آمادگی و شادابی برای شروع به کار, برای توانبخشی, آموزش های خاص, مراقبت
از خود و یا رشد شخصیت مفید واقع می شود. موسیقی درمانی برای هر سن و سال و
هر مرحله ز مشکلات روانی در هر جامعه و مراکز درمانی خاص می تواند مورد
استفاده قرار گیرد. خلاصه اینکه باری هر موردی که بخواهد استفاده شود , هدف
این است که به افراد کمک کند تا بتوانند از همه توان خود استفاده کنند.
خدمات موسیقی درمانی بوسیله افراد با سابقه و معتبر در کار موسیقی درمانی
که عضو انجمن موسیقی درمانی هستند ارائه می شود. گرچه خدمات موسیقی درمانی
در بسیاری از مراکز درمانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. ولی یک سری
از روش های استاندارد وجود دارد که باید توسط همه موسیقی درمان گرها, مورد
توجه قرار گیرد و به اجراء در آید. استانداردهای دیگری وجود دارند که در
ده مورد مختلف مطرح شده اند و به کار گیری آن در مورد افرادی که تحت
درمان موسیقی درمانی هستند, توصیه شده اند که این موارد عبارت هستند از:
موارد اعتیاد, توان بخشی معلولیت, مراکز آموزشی, مراکز درمانی, مراکز
روانپزشکی و رواند درمانی, ناتوانی های جسمانی و حرکتی, مراکز مشاوره, در
درمان خصوصی, در مراکز نگهداری سالمندان و در کارهای مربوط به ارتقاء کیفیت
سلامت شخص به پیوست شماره مربوط به رعایت اصول اخلاقی استانداردهای موسیقی
درمانی.
این استانداردهای موسیقی درمانی طراحی شده اند تا اینکه
به موسیقی درمان گرها و دست اندر کاران موسیقی درمانی جهت ارائه خدمات
موسیقی درمانی کمک کند تا اینکه کیفیت کار خود را ارتقاء بخشند. موسیقی
درمان گر ها از بهترین قضاوت های حرفه ای خود برای اجرای این استانداردها
استفاده خواهند کرد. از انجمن استانداردهای موسیقی درمانی برای درمان
بیماری ها و ناراحتی ها و همچنین از کمیته های خاص, مخصوص افراد جامعه
خواسته می شود که به صورت دوره ای این استانداردها را مورد بازبینی و نگرش
قرار دهند, تا اینکه این استانداردها همیشه به روز باشد. استانداردهای موسیقی درمانی بعنوان قوانینی اندازه
گیری کیفی خدمات, تعریف شده است . این استانداردها توسط انجمن موسیقی
درمانی آمریکا تهیه شده است . رعایت این استانداردهای کلی به عنوان
استانداردهای ویژه برای هر یک از موارد ده گانه موسیقی درمانی مطرح می
باشند. اینها به عنوان طرح های بیشتر استانداردهای کلی هستند و ارتباط
تنگنا تنگ با آنها دارند. این ارتباط نزدیک انعکاسی از شمارش سیستمی است که
از طریق این مدارک مورد استفاده قرار می گیرد. این مقاله ابتدا
استانداردهای عمومی که می بایست برای انواع موسیقی درمانی بکار رود,
مورد بررسی قرار گرفته, استانداردهای موسیقی درمانی در دنیا و در صورت وجود
استاندارد موسیقی درمانی در ایران به تبیین أن می پردازد..
در ارائه خدمات موسیقی درمانی, موسیقی درمانگرها یک روش عمومی که شامل :
1 ) ارجاع و پذیرش
2 ) برآورد
3 ) برنامه ریزی برنامه
4 ) اجرا و انجام
5 ) مستند سازی
6 ) پایان خدمات ( نتیجه گیری ) را پیگیری می نمایند . موسیقی درمانی
عبارت است از استفاده خاص از موسیقی در خدمت به افراد با نیازهای متفاوت
بهداشت روحی فیزیکی توانبخشی آموزش اختصاصی مراقبت از خود یا رشد شخصی .
منبع :انجمن درمانگران ایران
موسیقی درمانی چیست؟ اصوات
موسیقی به علت برخورداری از بار هیجانی و عاطفی تاثیرات عمیقی بر روحیات
شخصیت و پرورش عواطف انسانی می گذارند و در تعدادی از شاخه های طب جایگزین
مانند طب سوزنی هومئوپاتی و آیورودا نقش عمده ای در درمان دارند. امروزه
به علت نگرش علمی و روش مند به موسیقی در درمان امراض موسیقی درمانی به
عنوان رشته ای مستقل مورد توجه قرار گرفته و در حکم روشی مکمل برای
درمانهای رایج پزشکی تعریف شده است که منظور از آن استفاده تجویز شده از
تحریکات موسیقایی یا فعالیتهای آن برای کاهش ناتوانی و بیماری و تغییر
حالات ناسازگار از طریق توانبخشی توقف و درمان علائم بیماری است که زیر نظر
پرسنل آموزش دیده صورت می گیرد. در این رشته موسیقی به عنوان ابزار و
موسیقی درمان گر به عنوان فرد متخصص در برخی از بیماری ها شرایطی را (با
توجه به شدت آن بیماری) ایجاد می کنند که می تواند بیمار را در یک روند
مثبت صعودی درجهت کاهش استرس ها و ارتقا سلامت قرار دهد و این شرایط ممکن
است متناسب با جنس و سن بیمار و شدت بیماری در امراض مختلف متفاوت باشد. در مورد کارکرد موسیقی در پزشکی
پژوهش های گوناگون و معتبری صورت گرفته است که تعدادی از آن ها بر روی
علائمی چون ضربان قلب، فشارخون، دردهای گوناگون، تنفس، واکنش های پوستی،
هورمونهای آدرنالین، پرولاکتین، کورتیزول، امواج مغزی، کتکولامین ها،
استروئیدها، الکترومیوگراف، عوارض جانبی داروها، مدت استفاده از داروها و
مدت بستری بودن و بسیاری موارد دیگر متمرکز بوده است. به طور کلی اهداف درمانی این پژوهش های موسیقایی را می توان در هشت محور عمده خلاصه کرد : 1. پیشگیری، آموزش و یادگیری علاوه بر تاثیرات درمانی یادشده موسیقی می تواند برای ارتقا برخی از فاکتورهای رفتاری در افراد سالم موثر واقع شود. مثلاٌ
در صنعت از دوش موسیقی برای افزایش بازده تولید و آرامش روانی کارکنان
استفاده می شود. تاثیرات انواع موسیقی بر فرایندهای حافظه یادگیری، دقت،
ادراکات حسی، سیستم عصاب حرکتی و … نمونه هایی از این مقوله اند. پژوهش های
انجام شده درباره حس آمیزی رابطه متقابل تاثیرات روانی برخی از نت ها و
گامهای موسیقی را با رنگهای مختلف آشکار می سازد. مثلاٌ روان پزشکان رنگ
قرمز را به گام دوماژور و رنگ سبز مایل به آبی را به گام لاماژور نسبت داده
اند. موسیقی
در زمینه شناخت و کمک به رفع مشکلات رفتاری نیز کاربرد فراوانی دارد و این
تغییرات رفتاری خاصه در سنین رشد و کودکی حائز اهمیت است. علت این تاثیر
گذاری این است که هنر به طور کلی و در این جا موسیقی با توجه به بار عاطفی
آن به عنوان نوعی وسیله تخلیه روانی به کار برده می شود و کودکانی که دچار
تنش و فشار روانی هستند با برون فکنی فشارها و هیجانات از طریق موسیقی، به
حد مطلوب هیجان و آرامش دست می یابند. به استثنای مواردی که مشکل کودک
ریشه جسمی یا ارگانیک (اندامی) دارد تاثیر موسیقی در رفتار کودک در مقایسه
با سایر شیوه های دیگر از جمله دارو درمانی موفق تر بوده و بیش از هر روش
دیگری در تعدیل رفتارهای کودک موثر است اگر چه در مورد نقصهای ارگانیک نیز
نقش موسیقی را نباید از نظر دور داشت. مهم
ترین ویژگی ازتباطی موسیقی جنبه غیر کلامی آن است که می تواند در درمان
اهمیت اساسی داشته باشد. موسیقی واسطه با ارزشی برای ایجاد ارتباط مجدد با
واقعیت در مورد افرادی است که از واقعیت و اجتماع بریده اند(بیماران
اسکیزوفرنی). موسیقی، نوعی محرک احساسی قوی و تجربه ای چند حسی است :
تحریک شنوایی از طریق اصواتی که شنیده می شوند تحریک لمسی از طریق
ارتعاشاتی که قابل احساس هستند و نیز تحریک بینایی توسط اجرای زنده آن.
مثلاٌ کسب موفقیت در فعالیتهای موسیقایی می تواند احساس ارزش فردی را تقویت
کند. به علاوه موسیقی به عنوان انتقال دهنده اطلاعات انتقال دهنده تقویت
کننده ها و زمینه ای برای یادگیری و انعکاس مهارتها نیز می تواند مورد
استفاده قرار گیرد. مهارت های لازم بررسی
علمی هر پدیده در جهان منوط به شناخت اجزا عناصر تشکیل دهنده و نسبتهای
لازم و متعادل در میان آنها و نیز بررسی طرز قرار گرفتن هر یک از اجزا و
نسبت روابط و وظایف آنها با یکدیگر است . در مبحث موسیقی درمانی که دو جنبه
موسیقایی و پزشکی درآن مطرح است داشتن اطلاعاتی جامع برای درک و دریافت
موسیقی روان شناسی موسیقی، تئوری موسیقی، تاریخ موسیقی و همچنین شناخت دقیق
جوانب مختلف جسمی و روانی انسان از دیدگاه علوم فیزیولوژی (کارکرد صحیح
اجزای بدن) و پاتولوژی (آسیب شناسی) برای «موسیقی- درمانگر » الزامی است. علاقه
و اشتیاق یه کار و پذیرش مسئولیت حرفه ای از تعهد نسبت به این رشته احرتام
ره حقوق درمان جویان و داشتن روحیه تحقیق از ویژگی های مهم یک «موسیقی
درمانگر» است. بنابراین او باید مهارت های تکنیکی و تفسیری پیشرفته را حد
افل در یک وسیله اجرای موسیقی بداند و در توسعه و گسترش روابط بین افراد از
طریق فعالیتهای موسیقایی مهارت کامل داشته باشد. از
طرفی چون ریشه و پایه تمام بحثهای روان شناسی به نوعی به مغز و اعصاب
مربوط می شود و با توجه به این که فرایند درک موسیقی در مغز انسان صورت می
گیرد ضرورت بحث عصب شناختی پیرامون موسیقی آشکارتر می شود . موسیقی می
تواند از طریق ایجاد تحریکاتی در قسمتهای مختلف سیستم عصبی به طور وسیعی بر
بسیاری از اعضا و اندام های انسان از نظر ادراکات حسی و کارکردهای عملی
موثر واقع شود و باعث پویش جسم و روان انسان در حالت سلامتی و بیماری گردد. تکنیک ها و روشهای موسیقی درمانی شنیدن
موسیقی به طور غیر فعال / در این روش بیش تر بیماران موسیقی دلخواه و
انتخابی خود را می شنوند و در مواردی می توانند از هدفون استفاده کنند و
اجازه دارند صدای ضبط را کنترل و نوار را دستکاری کنند. کاهش
درد اضطراب و استرس ناشی از بیماری و استفاده کمتر از داروهای بی حسی و یا
کاهش عواض جانبی داروها و در نهایت کوتاه کردن مدت استفاده از دارو و
بستری شدن از هدفهای عمده درمانی در این روش است. انتخاب موسیقی مورد علاقه
بیمار بر اساس تجربیات، روحیات، منش و خلق و خوی وی معمولاٌ با برانگیخته
شدن خاطراتی همراه خواهد بود که قبلاٌ تجربه شده و تهییج این خاطرات خود
موجب تحریکاتی هیجانی در سطح سیستمهای خود آگاه و ناخود آگاه عصبی و مغزی
می شود و پی آمدهای مختلفی را بر جای خواهد گذاشت که باید توسط متخصص این
رشته- یعنی «موسیقی درمانگر»- تا رسیدن به هدف نهایی پیگیری و کنترل شود و
تداوم داشته باشد. 2. همکاری فعال در فعالیتهای موسیقایی : در
این روش بیماران برای هماهنگی های عضلانی و تنفسی به انجام تمرینات مناسب
ریتمیک می پردازند و از موسیقی برای حرکات بدنی، خواندن و نواختن استفاده
می کنند. مثلاٌ سازهای بادی برای افزایش گنجایش ششها مورد استفاده قرار می
گیرند. در این روش از ریتم و سبک موسیقی مناسب با نیازهای بیماران استفاده
می شود. به عنوان مثال موسیقی محرک مانند دیسکو برای حرکات قوی و موسیقی
آرام مانند والس برای انجام حرکات روان و سیال به کار می روند و در موارد
دیگر به تمرین تمرکز بر روی عناصر و اجزای موسیقی از طریق شنیدن توصیه شده
است. هدفهای عمده درمانی که از این روش حاصل شده عبارتند از : کاهش درد
همراه با حرکات ریتمیک، افزایش توانایی های حرکتی، افزایش قدرت و مدت حرکت
در نارسایی های عضلانی، افزایش گنجایش تنفسی و نمونه های متعدد دیگر. 3. موسیقی و مشاوره : در
این روش از موسیقی برای بحث و گفت و گو و یاد آوری خاطرات بیماران به
منظور افزایش مکالمه مثبت و ارتباط نزدیک با یکدیگر استفاده شده است. ترغیب
بیشتر بیماران به شروع گفت و گو و بحثهای موسیقایی و سخن گفتن پیرامون هر
چیزی- جز بیماری- بر تحمل و سازگاری بیماران با شرایط بیمارستانی می
افزاید. هدف عمده این روش کاهش استرسها، نگرانی ها، ترسهای ناشی از بیماری و
جراحی و افزایش ارتباطات بین فردی و ایجاد آرامش و امیدواری در بیماران
است. 4. موسیقی و رشد : در
این روش عمدتاٌ از موسیقی به عنوان محرکی تقویت کننده استفاده می شود و با
آن افراد مختلف مخصوصاٌ کودکان را به انجام تمرینات موزیکال ترغیب می کنند
که تقویت رفتارهای خاص خودیاری و یادگیری می انجامد. هدف عمده این روش
افزایش یادگیری و توان بخشی بیماران و جلوگیری از واپس روهای رشدی است. 5. موسیقی و محرک : در
این روش موسیقی برای تقویت حواس بینایی، لامسه و شنوایی به کار می رود و
غالباٌ با فعالیتهای خوشایندی همراه می شود و تحریکهای شنوایی و لامسه را
فراهم می کند. در مواردی نیز در این روش از نمایش برای هدایت تصویر و تخیل
بیماران استفاده شده است. این روش ضمن داشتن کارایی در درمان بیمارانی که
دچار نقیصه های حسی و حرکتی هستند تاثیر بارزی در کاهش افسردگی و اضطراب
معلولین دارد. 6. موسیقی و بازخورد زیستی : در
این روش از موسیقی برای تقویت پاسخهای فیزیولوژیک استفاده می کنند و
موسیقی را بازخوردهای زیستی بیماران همراه می نمایند و پاسخهای مطلوب را در
آنان افزایش می دهند و به این ترتیب از ناراحتی های فیزیولوژیک می کاهند.
برای مثال موسیقی را همراه با تنفس ریتمیک عمیق و یا حرکات سیبک سازه در
کاهش فشار خون، تنش های عضلانی، تشنجهای صرعی و دردهای میگرنی به کار گرفته
اند. 7. موسیقی و فعالیتهای گروهی : در
این روش بیماران در فعالیتهای گروهی موسیقایی مانند شنیدن، خواندن و
نواختن شرکت می کنند و ارتباط مثبت بین افراد و احساس بهبودی افزایش می
یابد و متقابلاٌ احساس ناشی از دیدها و بیماری های مانند افسردگی و اضطراب
کاهش پیدا می کند. شرکت در کنسرتهای موسیقی درخواست آهنگاهای مورد علاقه
اجرای موسیقی فی البداهه به طور گروهی و همچنین بحث های گروهی درباره
موسیقی و تاثیر مثبت این فعالیتها از جمله مواردی است که گزارش شده است .
2. کاهش دردهای گوناگون پزشکی و دندان پزشکی
3. کاهش تنش ها و نگرانی های ناشی از جراحی آسیبها و بیماریها
4. توان بخشی بعد از جراحی آسیب ها و تصادفات
5. کاهش خستگی حاصل از تنوس های عضلانی (گرفتگی های عضلانی ) و کارکرد ماهیچه
۶. کاهش عوارض جانبی دارو ها
7. کاهش مدت استفاده از دارو ها
8. کاهش طول مدت درمان و بستری بودن
منبع :انجمن درمانگران ایران
تقریباً روزی نیست که در معرض رسانههای جمعی، پخش صوت و
یا رایانه در معرض موسیقی قرار نگیریم، و البته معمولاً بدون انتخاب و
بدون شناخت از تأثیرات ژرف و شگرف. و این در حالی است که، کمتر کسی موسیقی
را بعنوان ابزاری حساس با تأثیرات ذهنی و بدنی عمیق میشناسد و از آن کمتر،
کسانی که رژیم موسیقایی مناسب حال خود را بشناسند و به کار گیرند. از دیر باز، موسیقی حین مناسک مذهبی، کار کردن،
آیینهای درمانی، جشنها و مراسم اجتماعی به کار گرفته میشد و فقط در چند
سده اخیر است که موسیقی به صورت یک فعالیت علمی مستقل در آمده است. استفاده از موسیقی در جهت تأمین و ارتقا سلامت آن هم
در عصری که انسان بیش از همیشه نیاز به تأمینهایی برای مقابله با
استرسهای بسیار متنوع و پیچیده جهان نو دارد، راهی است برای پیوند دوباره
موسیقی به نیازهای بنیادین و غنیتر نمودن سبک زندگی. به اعتقاد گاستن (1962)، مهمترین عناصر تشکیل دهنده
موسیقی عبارتند از : ریتم(ضرباهنگ) و ملودی(آهنگ)، که آهنگساز از طریق آنها
ایدهها و احساسات خود را منتقل میکند. در انتخاب موسیقی مناسب برای هر فرد و هر جمعیت،
میتوان به عناصر ساختاری موسیقی توجه کرد. در یک برخورد تحلیلی میتوان به
اثرات روان شناختی ریتمها، ملودیها، فرم و ارکستراسیون (انتخاب سازها)
موسیقی پرداخت. در برخی موسیقیهای عوامانه و بازاری ممکن است تأثیرات برخی
عناصر، متضاد برخی دیگر باشد. مثلاً یک ریتم تند و انرژیزا با یک ملودی و
آواز محزون همراه شده و از همین رو میتواند شنونده را دچار احساس سردرگمی
و کلافهگی نماید. اما، در بررسی ترکیبی و کل نگرانه موسیقی، به ایدهها و
احساسات حاصل از آن توجه میشود، به این تأثیر «تم» گفته میشود. این
مقوله را در موسیقی درمانی «تم درمانی» نامیدهایم. طبق یک بررسی متاانالیز، که توسط استندلی و همکارانش
(1992) بر روی 55 پژوهش تجربی موسیقی درمانی انجام شده است، هفت روش عمده
موسیقی درمانی عبارتند از: 1) شنیدن موسیقی غیرفعال همان گونه که ملاحظه مینمایید، نخستین و عمدهترین روش
موسیقی درمانی، شنیدن موسیقی غیرفعال(Passive Music Therapy) میباشد، که
در این روش درمانگر بر حسب نوع اختلال به تجویز یک موسیقی خاص میپردازد. * ملاکهای تجویز موسیقی برای تجویز موسیقی نمیتوان ملاکهایی دقیق و کمی قائل
شد و با یک سری دستورالعملها و پرسشهای محدود به طور قاطع، موسیقی
اختصاصی یک فرد، یک بیماری و یا یک سیستم حیاتی را تعیین نمود، زیرا مانند
دیگر درمانهای بالینی، نیاز به مهارت بالینی در شناخت تفاوتهای فردی،
مسایل فرد و البته ارائه برنامه موسیقایی مناسب توسط موسیقی درمانگر دارد. در تجویز موسیقی به طور سنتی، شناخت طبع فرد یا حتی
طالع او در نظر گرفته میشود ولی در روشهای جدید بیشتر از شرح حال بالینی،
شناخت رگههای شخصیتی فرد و مشکلات جسمی و روانیاش استفاده میشود. برخی
موسیقیها ممکن است تداعیگر تجربیات و هیجانات خاصی برای فرد باشد و یا با
برخی زمینههای فرهنگی ارتباطی عمیق داشته باشد ولی صرف نظر از این
شرطیشدگیها، موسیقی زبانی بسیار انتزاعی، جهانی و غیر شرطی برای ارتباط
بالینی است، چرا که روشهایی که با زبان سر و کار دارد - هر کلمهایی، هر
جملهایی و هر متنی - تداعیها و تأویلهای خاص خود را در هر زبان، هر
فرهنگ و هر فرد دارد. نخستین بار افلاطون فیلسوف یونانی، در کتاب «جمهور» به
طبقهبندی تمها پرداخت. وی مقام میکسولیدین را حزین، مقام دورین و فریژین
را محرک و مقام لیدین را نشاطآور تعریف نمود. سپس در سال 1918 اواسیلیوس،
تمها را به چهار گروه تقویتی tonic، محرک simulative، آرامبخش sedative،
خوابآور narcotic، طبقهبندی نمود. در ایران نیز برای نخستینبار، زاده
محمدی(1381) براساس حالتهای روانشناختی و تأثیرات عاطفی، تمهای موسیقی را
به هفت گروه زیر طبقهبندی نمود: 1) تمهای آرام ساز Relaxation Themes بنابراین تعریف تم درمانی در واقع تجویز موسیقی براساس
تم و تأثیر احساسی و شناختی موسیقی است. در زیر به ویژگیهای موسیقایی و
روانشناختی هر یک از تمهای بنیادین و موارد عمومی تجویز آنها اشاره
میشود. * تمهای آرام ساز *تمهای جسمانی ساز
* شیوههای موسیقی درمانی
2) شرکت در برنامههای فعال موسیقی
3) موسیقی و مشاوره
4) موسیقی و موضوعات تحولی و آموزشی
5) موسیقی و تحریک
6) موسیقی و بازخورد زیستی
7) فعالیتهای گروهی موسیقایی
* تم درمانی چیست؟
2) تمهای خلق ساز Mood - Making Themes
3) تمهای جسمانی ساز Somatization Themes
تمهای
آرام ساز دارای ریتم و ملودی ساده و یکنواخت بوده و حداقل القای خلق را
دارا میباشند. تحریک کننده و مهیج نیستند. به عبارت دیگر، از لحاظ هیجانی و
عاطفی خنثی هستند. تأثیرات روانی حرکتی در آنها اندک بوده و بیشتر در سطح
شناخت اثر میگذارند.
در موسیقی غربی، آثار بسیاری به ویژه در
موسیقیهای الکترونیک مانند بسیاری از آثار کیتارو، ونجلیس و قطعات
ارکسترهای پاپ مانند جاز ملایم، دارای تم آرامبخش هستند. بسیاری از تک
نوازیها نیز تأثیر آرامبخش دارند. برخی از آثار کلاسیک غربی و به ویژه
سبکهای لاروک(هرچند دارای تنوع در ریتم و ملودی و دینامیک هستند) نیز
مناسب میباشند.
موسیقی دستگاهی ایران، به دلیل القا خلق جندان مناسب
این کار نیست، اما از این میان، برخی از قطعات ماهور تم آرامبخش دارند.
موسیقیهای آرام ساز برای مطالعه، رانندگی(به ویژه در مسیرهای پر ترافیک) و
محل کار میتواند مفید باشد.
یکی از تقسیمات فرعی تمهای آرام ساز،
تمهای خلسه ساز Trance - Making Themes است. از آنجا که خلسه در واقع نوعی
آرامش پیشرونده و نابتر است، این تمها نیز آرامشی عمیقتر و نابتر را
ایجاد میکنند. تمهای خلسه ساز، ضمن دارا بودن ویژگیهای تمهای آرام
ساز، با محدود کردن میدان توجه، تأثیر بر امواج مغزی و کاهش ضربان قلب و
تنفس، حالتی از سبکی و خلسه به همراه آرامش عمیق را ایجاد میکند، به همین
دلیل مناسب رانندگی و مطالعه نمیباشند و از آن میتواند برای کاهش اضطراب،
بیخوابی و ایجاد حالت هیپنوتیزم، آرام سازی و تمرینات مراقبه استفاده
شود. چنین تمی را در آثار کلاسیک غربی، در سبک امپرسیونیسم که گونهای
ابهام و تعلیق را ایجاد میکند، میتوان دریافت. همچنین موسیقیهای
سماعی(دف همراه ساز) که ریتمی یکنواخت و یا چرخشی دارند، برای ایجاد خلسه
مناسبند. این آثار را تمهای خلسه ساز نمایشی نامیدهایم.
* تمهای خلق ساز
این
تمها دارای ریتم و ملودی غنی و متنوع هستند به طوری که منجر به القای
خلقهایی همچون غم Blue یا سرخوشی Elation میگردد. بسیاری از قطعات موسیقی
اصیل ایرانی دارای چنین ویژگی هستند. با شنیدن این تمها، یک حالت خلقی،
بسته به نوع و شرایط روانشناختی شنونده، ایجاد میگردد. موسیقی اغلب
فیلمها نیز دارای ویژگیهای خلق ساز میباشد.
تمها خلق ساز در سطح
هیجان عمل میکنند. این تمها دارای طیفی وسیع از آرام ساز تا جسمانی ساز
هستند. کرانه آرام ساز آنها دارای حالتی خلسه ساز و کرانه جسمانی ساز آنها،
تمهای نمایشی را به وجود میآورند.
این
تمها دارای ریتم و ملودی بسیار متنوع و اغلب دینامیک قوی و تمپوی تند
بوده، به طوری که شنونده را به انجام حرکات بدنی وا میدارد. تأثیرات روانی
حرکتی و اتونومیک آنها بالاست. این تمها در سطح بدن عمل میکنند.
در
استفاده از این تمها باید به عامل زمان و شرایط روانشناختی شنونده توجه
گردد. به طوری که یک تم جسمانی ساز به هنگام خواب ممکن است علاوه بر
بیخوابی منجر به سردردهای تنشی گردد.
یکی از تقسیمات فرعی این تم،
تمهای نیرو ساز Force - Making Themes میباشد که در آنها، عامل ریتم و
دینامیک اهمیت ویژهای دارد و اغلب برای فعالیتهای ورزشی مناسب است. از
دیگر تقسیمات فرعی تمهای جسمانی ساز، تمهای نمایشی Hysteroid Themes
میباشد که در واقع یک تم ترکیبی است، زیرا دارای عناصری از تم خلق ساز
میباشد. انواع موسیقیهای شش هشتم ایرانی، راک و ... دارای چنین حالتی
هستند. یکی از کاربردهای تمهای جسمانی ساز، در صورت استفاده مناسب، تخلیه
هیجانات است.
منبع :انجمن درمانگران ایران