گرچه هدف اصلی قنداق ایجاد احساس اطمینان و امنیت در بچه است، اما پژوهشگران می گویند کودک را قنداق نکنید. بدون شک قنداق کردن نوزادان به صورت شل یا سفت، کار غلط و باور اشتباهی است، زیرا امروزه نتایج تحقیقات نشان داده هر چه فاصله بین پاها بیشتر باشد، برای رشد بهتر مفاصل لگن کودک مناسبتر است.
مفصل لگن (جایی که استخوان ران به لگن متصل میشود) جزء حساسترین مفاصل کودک است. این مفصل ممکن است به علل مختلفی دچار اختلال شود و تشکیل و تکامل آن با مشکل مواجه شود.
قنداق کردن کودک باعث ایجاد اختلالات مفصلی خصوصاً مفصل لگن در کودک میشود.
قنداق کردن دختر بچهها خطرناکتر است، چرا که خطر دررفتگی مادرزادی لگن و اختلالات مفصل لگن در دختر بچهها بیشتر است و قنداق کردن باعث ایجاد اختلال در رشد لگن و بعدها در راه رفتن کودک می شود.
در صورت عدم تشخیص بیماری مادرزادی دررفتگی مفصل لگن و قنداق کردن نوزاد، همین موضوع باعث میشود که این بیماری برای کودک عوارض غیرقابل جبرانی ایجاد کند.
در صورتی که این بیماری زود تشخیص داده شود، با درمانهای سادهای مانند گذاشتن دو یا سه پوشک اضافی بین پاهای کودک قابل رفع است.
پزشک متخصص برای درمان این بیماری با یک چرخش ساده پا، مفصل را در محل
خود قرار میدهد که البته این کار پزشکان است و نباید آن را در منزل انجام
داد.
قنداق کردن کودک باعث ایجاد اختلالات مفصلی خصوصاً مفصل لگن در کودک میشود
به نظر می رسد در جوامعی که نوزاد را قنداق می کنند، شیوع دررفتگی مادرزادی مفصل ران بیشتر است و در جوامعی که مادر، بچه را در پشت خود می بندد یا جلوی شکم خود آویزان میکند، این بیماری شیوع کمتری دارد.
این اختلاف احتمالا به علت نزدیک بودن و دور بودن ران های بچه، در دو نوع متفاوت بستن و حمل کردن اوست.
این بیماری، بیشتر مفصل ران چپ را گرفتار می کند و در دخترها، ۹ برابر پسران است.
بچه هایی که در زایمان اول متولد می شوند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند و در نوزادانی که موقع بارداری، در وضعیت برعکس معمول در شکم مادر قرار گرفته اند (یعنی سر به طرف بالا و پا به پایین) بیشتر است.
اگر اصرار به قنداق کردن نوزادتان دارید،…
- روی شکم و زانوهای کودک را سفت و محکم نبندید.
- زانوهای کودک را هم به هم نچسبانید، زیرا حالت طبیعی زانوهای نوزاد این است که از هم باز باشد. علاوه بر آن، اگر او را محکم نبندید، کودک میتواند رانهایش را از هم باز نگه دارد که این عمل از دررفتگی لگن او جلوگیری میکند.
- برای اینکه مطمئن شوید که کودک را خیلی سفت قنداق نکردهاید، باید بتوانید انگشت اشارهتان را بهراحتی بین بدن وی و قنداق قرار دهید.
- بعدها هنگامی که طفل شروع به راه رفتن میکند، باید توجه کنید که کمربند لاستیکی که برای نگه داشتن شلوار و یا دامن وی بهکار میبرید، بیش از حد سفت نباشد و درست روی کمر او یعنی بین بالا تنه و زیر دندهها بسته شود.
- بستن کمربند در قسمت بالاتر از کمر طفل، بهویژه اگر سفت هم باشد روی قفسهسینه فشار میآورد و مانع از تنفس عمیق کودک میشود.
- بهطور کلی بهتر است برای دامن دختران و شلوار پسران بهجای کمربند از بند شانه استفاده کنید.
منبع : پزشکان بدون مرز
با این تعریف از رشد، اکنون به بررسی رشد جسمانی، شناختی، عاطفی واخلاقی کودک از تولد تا اواخر کودکی ۱۲-۱۱ سالگی می پردازیم.
الف) رشد از تولد تا پایان کودکی
دوره ی نوزادی حدود یکی دوهفته اول زندگی است. دراین مدت نوزاد خود را با اوضاع جدید زندگی سازگار می کند وبا وجود آنکه وابستگی مستقیم جسمانی او با مادر قطع می شود، برای رفع بسیاری از نیازهای خود وابسته به او باقی می مانند. نوزاد انسان در ابتدا نمی تواند ازخود مراقبت کند وبرای زنده ماندن و حفظ تعادل محیط داخلی نیازمند به دیگران است.
البته بدیهی است که نوزاد برای سازگارشدن با محیط قابلیت های بسیاری دارد، او می تواند ببیند، بشنود، نسبتا به بو ومزه واکنش نشان می دهد و نسبت به درد، لمس وتغییر جا از خود حساسیت هایی بروز می دهد.
درطی این دوره حرکات نوزاد کاملا ناهماهنگ
است وانرژی بسیاری صرف آن می شود. دربیشتر بازتابهای نوزاد، تمام تنه
وپاها به حرکت در می آید. حرکت سر، در مقایسه با بدن بسیار کم است. حرکات
اختصاصی که به قسمت های محدود مربوط می شود، بیشتر بازتابی است.
در دوره جنینی، بیشتر حرکات بدن جنین، بازتابی وتابع فعالیت نخاع شوکی
وساقه مغز است. اهمیت بازتاب ها در ابتدا بسیار حیاتی است. زیرا زندگی
نوزاد بدان وابسته است. اما با رشد کودک وسیستم عصبی او اهمیت این بازتاب
ها رفته رفته کم می شود.
دستگاه عصبی انسان به اعتقاد عصب شناسان به سه شکل فعالیت می کند:
۱ -فعالیت های ساده بازتابی در سطح نخاع شوکی وساقه ی مغز.
۲- فعالیت های کمی پیچیده تر مانند راه رفتن و ایستادن وغیره که با کمک مخچه وپل مغز صورت می گیرد.
۳- فعالیت های پیچیده مانند ادراک، حافظه و تفکر که با کمک قشر مغز ودستگاه ارتباطی پیچیده ی مغز انجام می شود.
براین اساس، رفتارهای نوزاد در ابتدا با کمک ساقه های مغز کنترل می شود، نه
به وسیله ی کرتکس. ساقه ی مغز درقشر زیرمغز(کرتکس) قرار دارد وشامل قسمت
هایی است که مسئول انجام زیستی اساسی مانند تنفس و بازتاب ها است.
در طی این دوره نوزاد نیازهای اساسی از قبیل اکسیژن، غذا وخواب را دارا است که اطرافیان برای وی تهیه می کنند.
رشد جسمانی
با توجه به دگرگونی بسیار دراندازه های بدنی نوزادان در هنگام تولد و میزان رشد آنها، استفاده از میانگین یا فرم فقط یک تصویر کلی از رشد به دست می دهد. بطور متوسط وزن یک نوزاد طبیعی که پس از دوره ی کامل حاملگی به دنیا آمده است، در لحظه تولد، حدود سه تا سه ونیم کیلوگرم و قد او به طور متوسط بین ۵۰ -۴۸ سانتی متر است.
وزن نوزاد طبیعی برای سازگار شدن با محیط در ده روز اول تا سیصدگرم وزن خود را ازدست می دهد. اگر مقدار انرژی را که نوزاد در رویارویی با محرک های مختلف از دست می دهد، درنظر بگیریم، از دست دادن وزن تعجب آور نخواهد بود. کمبود وزن از هفته دوم جبران می شود واز زمانی که کودک بتواند به خوبی شیر بخورد وآن را هضم کند، بروزنش اضافه می شود تا اینکه در ۶ ماهگی وزنش به دوبرابر وزن هنگام تولد می رسد، تا حدود ۱ سالگی وزن کودک تقریبا به سه برابر وزن وی هنگام تولد می رسد وسرانجام وزن وی در پایان ۲ سالگی به حدود ۱۴ برابر وزن هنگام تولد ۱۲ – کیلوگرم – خواهد رسید. سرعت رشد وزن درهر سال اول زندگی وهمچنین در دوران بلوغ به حداکثر خود می رسد.
قد
تغییرات قد نیز مانند وزن قابل توجه است. رشد سر در دوسال اول زندگی در مقایسه با قد و وزن کودک کندتر است.
اگرچه بین کودکان همسن ازنظر قد تفاوت وجود دارد ولی نمونه ای یافت می شود که تمام کودکان در آن حدود، با یکدیگر مشترک هستند. قد نوزاد هنگام تولد۴۰ تا۴۵ سانتی متر است. پس از چهارماه اول تولد، قد نوزاد به طور متوسط از ۵۷ تا۶۰ سانتی متر، در۸ ماهگی بین ۶۰ تا۶۸ سانتی متر ودر ۱ سالگی ۶۸ تا۷۳ سانتی متر است. در۲ سالگی این میزان به ۷۸ تا۸۳ سانتی متر افزایش می یابد.
مشخصه اولین سال زندگی کودک رشد جسمانی سریع اوست. کودکان سالمی که خوب تغذیه شده اند، از تولد تا ۱سالگی ۵۰درصد به قدشان و ۲۰۰درصد به وزنشان اضافه می شود. میزان رشد در شش ماهه اول زندگی سریعتر از بقیه ی سال های زندگی است ولی همه ی قسمت های بدن به یک میزان رشد نمی کنند ولزوما هیچ رابطه ای بین رشد اندازه ی سر و رشد ماهیچه ها وجود ندارد.
رشد دندان ها
بعداز تولد نوزاد و مدتها قبل ازاینکه دندانها نمایان شود، دندانها در لثه وجود دارد، نخستین دندان کودک حدود ۶ ماهگی تا ۸ ماهگی بیرون می آید. البته دندان پیشین در فک تحتانی و سپس در فک فوقانی چهار دندان پیشین می روید. اولین دندان آسیا بین ۱ تا ۱/۵ سالگی و دندانهای طرفی بین ۱/۵ تا ۲ سالگی می روید بطوریکه کودک درپایان سال دوم جمعا بیست دندان خواهد داشت. زمان رویش دندانها در کودکان باهم فرق می کند ودیریا زود درآمدن دندان ها هیچ ارتباطی با کم هوشی یا با هوشی کودک ندارد.
نشستن
حدود سه ماه طول می کشد تا عضلات گردن قوی شده، کودک بتواند سرخود را راست نگه دارد، همچنین درسه ماه اول زندگی، رشته های عصبی زیادی از میلین پوشیده می شود که قادر به حرکت بهتر تحریکات عصبی هستند. کودک به طور متوسط می تواند در ۵ ماهگی با کمک دیگران به مدت یک دقیقه بنشیند. البته هیچگاه نباید کودک را مجبور به نشستن کرد، مگر وقتی که ستون فقرات او طاقت نگهداری بدن را داشته باشد. کودک در ۷-۸ ماهگی می تواند بدون کمک دیگران یا در ۹ ماهگی به تنهایی در ده دقیقه یا حتی بیشتر بنشیند.
خزیدن
گرچه درمورد سنی که کودکان به مراحل مختلف خزیدن می رسند، تفاوت های فردی بسیاری وجود دارد، اما معمولا کودکان مراتب یکسانی را طی می کنند. کودک دربین ماههای سوم وششم زندگی با حرکات متقاطع سینه خیز می رود. این حرکات برفعالیت پل مغز ومغز میانی متکی است. او دربین ماه های ششم و نهم زندگی سینه را بلند می کند وچهاردست وپا راه می رود. این حرکات برفعالیت مغز میانی ونیمکره مغز ومخچه متکی است. دربین ماه های نهم و پانزدهم کودک بتدریج می ایستد و راه رفتن آغاز می شود.
ایستادن و راه رفتن
راه رفتن آثار بسیار چشمگیری بررشد کودک دارد وتحول عمیقی در زندگی او بوجود می آورد. توانایی راه رفتن به طور مستقل، به تدریج بعداز پیشرفت های مقدماتی خزیدن، ایستادن ومانند اینها شکل می گیرد. کودک اولین بار در ۸ تا ۹ ماهگی می تواند با گرفتن صندلی و… بایستد. دراین مرحله کودک قادر به نشستن از حالت ایستاده نیست ونیازمند کمک است. کودک ۱ساله می تواند تا چند قدم راه برود، ولی برای کسب مهارت در راه رفتن فرصت لازم است. در۱۸ ماهگی، کودک می تواند از پله بالا و پایین برود. پایین آمدن از پله ها دیرتر حاصل می شود. در ۲ سالگی توانایی دویدن حاصل می شود ودر مهارت های حرکتی، پیشرفت های چشمگیری حاصل می شود.
ابتدای تولد: بیشتر اوقات خوابیده است می تواند شیر بخورد با هر چیز ناراحت کننده ای گریه می کند.
۶هفتگی:
اشیا؛ را نگاه می کند. وقتی با او صحبت می کنیم شروع به تبسم می کند. روی شکم می خوابد. وقتی او را از حالت خوابیده می نشانیم، گردن خود را نمی تواند راست بگیرد (گردن نمی گیرد)
۳ماهگی:
خود به خود می خندد. چیز متحرک را با چشم دنبال می کند. گردن می گیرد. وقتی چیزی در دست او می گذارید آنرا می گیرد.
۶ماهگی:
با کمک می نشیند. چیزی را از دست به دست دیگر می دهد.
۹ماهگی:
به خوبی می نشیند. می خزد و تلاش می کند که بایستد و ماما و بابا میگوید. با دست بای بای می کند. بطری شیر خود را می تواند با دست بگیرد و نگه دارد.
یک سالگی:
وقتی دست او را می گیرید راه می رود. چند کلمه می گوید. کمک می کند تا به او لباس بپوشانید.
۱۸ ماهگی:
خوب راه می رود. از پله ها بالا می رود. کتاب را به صورت چند برگی چند برگ ورق می زند (البته پاره هم می کند.) می تواند حدود ۱۰ کلمه را بگوید تا اندازه ای خودش غذا می خورد.
دو سالگی:
خوب می دود به تنهایی از پله ها بالا و پایین می رود. کتاب را یک برگ یک برگ ورق می زند. لباسهای ساده را خودش می پوشد و جملات دو یا سه کلمه ای می سازد. نیاز به دستشوئی را می گوید.
۳ سالگی:
سه چرخه سوار می شود. خودش لباس می پوشد ولی دکمه ها را نمی تواند ببندد. تا ۱۰ شماره می شمارد کلمات جمع را می تواند بکار برد. سئوال می کند. خودش غذا می خورد.
۴سالگی:
با پاهای متناوب از پله ها بالا و پایین می رود (قبلا“ یک پا یک پا این کار را می کرده است.) یک توپ را می تواند بالا بیندازد روی یک پا می ایستد (لی لی می کند.) یک رنگ را حد اقل می شناسد. دست و صورت خود را خودش می شوید. برای شستشو در دستشوئی کمک می گیرد.
۵ سالگی:
از شکل یک مثلث می تواند کپی کند و آنرا رسم کند. توپ را می گیرد و پرت می کند، چهار رنگ را می شناسد. بدون کمک لباسهایش را می پوشد و درمی آورد.
منبع : پزشکان بدون مرز
برای این درمان آزمایشی، نه بیمار که بین ۶۰ تا ۹۰ سال سن داشتند انتخاب شدند و بی خطر بودن روش در آنها برررسی شد. تمام این بیماران بین شش ماه تا پنج سال قبل سکته مغزی کرده بودند.
سپس به قسمتهایی از مغز آنها که بعلت سکته مغزی آسیب دیده بود، سلولهای بنیادی جنینی تزریق کردند.
پروفسور کیت میور استاد دانشگاه گلاسکو که این تحقیق را سرپرستی کرده می گوید از بهبود خفیف تا متوسط عملکرد این بیماران شگفتزده شده چرا که حتی انتظار بهبود در یکی از آنها را هم نداشته است.
البته هنوز نمی توان با قطعیت گفت آیا این بهبود ناشی از تزریق سلولهای بنیادی است یا بعلت اینکه به این بیماران در حین درمان توجه ویژهای شده است.
تا به حال تصور بر این بوده که شش ماه بعد از سکته مغزی، در مغز مبتلایان به عوارض سکته مغزی بهبودی ایجاد نخواهد شد.
اما به گفته پروفسور میور تغییرات “جالب” و “شگفت انگیزی” در این بیماران دیده شده؛ مثلا بیماری که سالها فلج کامل بوده اکنون انگشتهایش را تکان می دهد.
“ما دیدیم که بیماران شروع به حرکت در خانه کردند در حالیکه پیش از آن برای حرکت نیاز به کمک داشتند و آگاهی بعضی بیماران از آنچه در اطرافشان می گذرد بهتر شده است.
این تغیییرات کوچک به بیماران کمک می کند تا کارهای روزمره مثل لباس پوشیدن را بهتر انجام دهند و وابستگیشان به دیگران کمتر شود.
با توجه به نتایج مثبتی که در مرحله اول این تحقیق بدست آمد، مرحله دوم آن امسال آغاز میشود. در این مرحله باید به این سوال پاسخ داد که بهبود بیماران تا چه اندازه بعلت درمان با سلولهای بنیادی است.
حتی اگر در مرحله دوم سودمندی استفاده از سلولهای بنیادی ثابت شود، تا زمانی که این شیوه در سطح وسیع بکار گرفته شود، به سالها زمان نیاز است.
در مرحله سوم تحقیق که باید بشکلی گسترده انجام شود، پژوهشگران به این سوال پاسخ خواهند داد که این درمان برای چه کسانی مفید است و در چه مرحلهای از بیماری باید درمان را با سلول بنیادی انجام داد.
استفاده از سلولهای بنیادی که از جنین گرفته می شود منتقدانی دارد که این کار را اخلاقی نمیدانند.
لرد آلتون از فعالان مبارزه با سقط جنین میگوید “مطمئنا از جنین نمیتوان برای استفاده از سلولهای بنیادیاش رضایت گرفت و همین ملاحظات اخلاقی مهمی را مطرح می کند.”
منبع : پزشکان بدون مرز
منبع جدید سلول های بنیادی می تواند آسیب قلبی را درمان کند .
دانشمندان ژاپنی منبع جدیدی از سلول های بنیادی را کشف کرده اند که می تواند با تولید سلول های ماهیچه قلب، آسیب قلبی را ترمیم کند.
در آزمایشهای مقدماتی، محققان از غشای آمنیوتیک- لایه داخلی کیسه ای که جنین در آن رشد می کند – سلول های بنیادی به نام سلول های مزانشیمی بدست آمده از غشای آمنیوتیک انسانی بدست آوردند.
دکتر “شونیچیرو میوشی” استادیار بخش قلب در دانشکده پزشکی دانشگاه “کیو”
در توکیو که در نوشتن این مطالعه همکاری داشت گفت: غشای آمنیوتیک پس از
زایمان دور ریخته می شود با انجام این تحقیق می توان این غشا را جمع آوری و
مورد استفاده قرار داد.
در مطالعات آزمایشگاهی سلول های آمنیوتیک انسانی به سلول های ماهیچه ای قلب تبدیل شد و ۳۳ درصد آنها خود به خود شروع به تپیدن کردند.
محققان در آزمایش بر روی موش ها مشاهده کردند، تزریق این سلول ها دو هفته
پس از حمله قلبی، به میزان ۳۴ تا ۳۹ درصد عملکرد قلب را بهبود بخشید.
این درحالی است که عملکرد قلب که درمان نشده بودند همچنان کاهش یافت.
محققان همچنین متوجه شدند که تزریق سلول های آمنیوتیک انسانی پس از یک حمله
قلبی، ۱۳ تا ۱۸ درصد موجب ترمیم ناحیه آسیب دیده در قلب موش ها می شود.
این سلول ها به مدت چهار هفته در قلب موش زنده ماند و حتی بدون مصرف داروهای سرکوب کننده ، توسط سیستم ایمنی پس زده نشد.
میوشی گفت: توانایی سلول های آمنیوتیک انسانی برای تبدیل شدن به سلول های
ماهیچه قلب بیشتر از سلول های مزانشیمی است که از مغز استخوان یا چربی
گرفته می شود.
این مطالعه در نشریه Circulation Research: Journal of the American Heart Association منتشر شده است.
منبع : پزشکان بدون مرز
شرکت گرون تحت لیسانس سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) از نخستین نتایج موفقیت آمیز درمان نخستین بیمار با استفاده از سلولهای بنیادین جنینی خبرداد.
در حالیکه سلول های بنیادی جنینی تاکنون برای پژوهش و در آزمایشگاهها مورد استفاده قرار گرفته و کاربری کلینیکی در رابطه با ضایعات نخاعی نداشته است ، این شرکت آمریکایی پس از دریافت مجوز آزمایش بالینی برای استفاده از قدرت و توانایی درمانی این سلول ها در ضایعات نخاعی را آغاز نمود.
این مرکز اعلام کرد: میلیونها سلول بنیادین به بخشهای صدمه دیده نخاعی
این بیمار که دچار صدمات جدی نخاعی شده تزریق شده است و تاکنون نتایج
آزمایشات کلینیکی موفقیت آمیز بوده است.
این اقدام نخستین استفاده از سلولهای بنیادین جنینی برای درمان بیماری هاست.
“توماس اوکارما” مسئول این پروژه و رییس موسسه گرون می گوید: ما تحقیق بر
روی سلول های بنیادین جنین انسان را از سال ۱۹۹۹ آغاز کرده ایم.
گرون تمامی مخارج این پروژه را از بودجه خود و بدون کمک دولت آمریکا تامین کرده است.
گفتنی است، دولت آمریکا استفاده از سلولهای بنیادین جنینی در آزمایشات را قانونی اعلام کرده است.
سلولهای بنیادین، سلول های اصلی بدن هستند که به سلول های خون و بافت ها تبدیل می شوند .
پژوهشگران امیدوارند که سلول های تزریق شده باعث تحریک رشد اعصاب آسیب دیده بیماران شوند بطوریکه آنها حساسیت های حسی و حتی قدرت راه رفتن خویش را مجددا کسب کنند.
آزمایشات بر روی حیوانات نیز نشان داده اند که سلول های تزریق شده به محل آسیب، رشد کرده و “فاکتورهای رشد”ی را تولید می کنند که قادرند بافت های آسیب دیده در اطراف خود را به سمت رشد تحریک کنند. این فاکتورهای رشد به عنوان “همه کاره های سلولی” قلمداد می شوند. پس از لقاح و رشد تخمک به “بلا ستوسیت”، در داخل آن توده ای از سلول های بنیادی جنینی به وجود می آیند.
بلاستوسیت به سلول های اولیه نطفه گفته می شود که طی ۴ تا ۷ روزه اول رشد از تخمک به رحم می روند و در آنجا ۷۰ تا ۱۰۰ سلول دارند. این سلول های بنیادی می توانند به هر نوع سلول بدن انسان رشد کنند.
تاکنون دانشمندان توانستند در آزمایشاتسلول های بنیادی را به سلول های قلب، کبد، خون و اعصاب تبدیل کنند، شرط این است که سلولهای بنیادی جنینی، فاکتورهای رشدی مناسب را دریافت کرده باشند.
بیماران باید برای حداقل یک ماه داروهای “مهارکننده سیستم ایمنی” دریافت کرده و یک سال تحت نظر پزشک باشند.
اولین آزمایش مبنی بر استفاده از سلول های بنیادی جنینی برای اهداف درمانی بیماران، امری جالب است. این آزمایشات نتیجه کارهای چندین ساله در گذشته است
منبع : پزشکان بدون مرز